احتمالا تا آخر زندگیم هر وقت اسم سم شپارد رو بشنوم، یاد ۴ تیر سال ۹۸، نفرین قطحی زدگان، اون حماسه ی لعنتی و حس و حال فوق العاده اش میوفتم...
وای پسر!
میتونم در مورد تک تک ادم های این تصویر ساعت ها حرف بزنم!
از اشکان خطیبی و میر سعید مولویان عزیز بگیر تا نازنین ترین رفیق های دنیا که تئاتر بهم هدیه داد❤
بهار چندبار بهم گفت چطور اینقدر احساساتی هستم?
ولی شما بگین، چطور میشه با بیاد آوردن اون خاطرات شیرین و این دلتنگی کوفتی، احساساتی نشد؟ :)