زمستان
برف
سرما
گپی صبحگاهی
روزمرگی زن و شوهری
غرغر زدن ها و خستگی های مرد
شوق و اشک زن
زخم هایی از یک خاطره
حسرت روزهای گذشته
.
.
.
.
نقره ای قصه زن و شوهری گرفتار روزمرگی و حسرت خاطره ای بجا مانده و زخم هایی که هنوز
... دیدن ادامه ››
اثرش بر روح و تن زن و شوهر بجا مانده
مرد خسته از روزمرگی و کار و زن در تقلای فراموش کردن و به یاد نیاوردن
متنی جذاب ، کمینه و پر از پاساژ
بازی های خوب ( مخصوصا تارا یونس تبار با بازی اندازه و درست )
کارگردانی و فرم و طراحی درست و متناسب با جهان متن
استفاده درست از رئالیسم و نماد و استعاره
نورپردازی خوب
قطعا نکات و موارد و نقدهایی وارد هست اما
در آخر کاری قابل دفاع از تجربه اول یک کارگردان مستعد است
دم همتون گرم ❤❤