با سلام دوستان خوبم
من علاقه خاصی به مدرسه هیلاج دارم و مخصوصا سالن هیلاج، سال ها خاطره، تجربه و احساسات فوق العاده ایی که در اون محیط داشتم امید وارم تاثیری در برداشتم از این کار نداشته باشه.
اگر به دید این به این نمایش نگاه شود که جمعی از هنز جویان جوان و کم تجربه کنار هم جمع شده اند و اثری را روی صحنه برده اند، کار قابل قبولی محسوب می شود، اما اگر این موضوع را در نظر بگیرید که آقای محمدرضا غریب زاده با تیمی جوان با تجربه های کم کاری را به نمایش گذاشته توقع نابجایی ایجاد میشود که شاید نشات گرفته از رزومه کاری ایشان است.
کار برهنه از محتوی، از متن، با ترجمه ایی بسیار ضعیف از متن اصلی است که در آن تنها کلماتی ادا می شدند و هیچ حرفی زده نمیشده. احساسی بیان نمی شد چون کلمات و جمله ها قابلیت داشتن زیرمتن را نداشتند تا به بازیگران اجازه ابراز احساسات داده شود.
انجام یک سری حرکات هماهنگ و بعضاً چشم نواز، به تنهایی هیچ وقت قادر به انتقال احساس و ایجاد ارتباط با مخاطب نخواهد بود. اگر خود بازیگر ها نمی فهمند چه اتفاقی در حال رخ دادن است و دلیل این اتفاق و حرکت ها چیست مخاطب هرگز به این موضوع پی
... دیدن ادامه ››
نخواهد برد.
و اگر جواب شما این است که این کار Absurd است و مفهومی را نباید جویا شد، باید عرض کنم Absurdity گذر از مفاهیم سطحی است نه مفهوم به کل!
هنر تیاتر را قربانی حرکات سمبولیک و بی محتوا نکنید، اینجا معنی قربانی جلو های بصری شد، هیچ حرکتی نباید بی دلیل باشد، اما اینجا هیچ حرکتی با دلیل نبود.
در انتها خسته نباشید میگم به همه عزیزانی که واقعا برای کار زحمت کشیدند و همچنین مدرسه هیلاج برای اینکه همیشه جسورانه امکانات و موقعیت هایی را در اختیار تیم های جوان و نو پا قرار می دهد.