در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال Idin Azimi | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:14:18
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
Idin Azimi (idinazimi)
درباره نمایش شهر ما i
باسلام به دوستان
من شب 19 خرداد به دیدار این نمایش رفتم
اگر بخواهم در یک جمله توصیف کنم کار رو باید بگم" یک آشی بود همانند آش های مادر بزرگ با چندین طعم خوب و بد و ترش و شیرین، که در نه ناهار است نه شام و نه صبحانه"
کار یک پارچگی و ریتم نداشت، کاملا مشخص بودند قسمت هایی که اضافه شده بودند به بدنه اصلی متن، به این دلیل که نه در اختیار مفهموم بودند نه در اختیار پیام کلی کار.
اگر قصد اجرای کمدی درام را داشتید باید بگم که با اضافه کردن شوخی های کلامی مبتذل و جنسی و سطح پایین به یک موقعیت نه چندان دراماتیک تنها چیزی که حاصل میشود یک واماندگی همهگانیست، یک آشوب همه جانبه.
نیازی به شکستن دیوار چهارم نبود، نیازی به درگیر کردن مخاطب و حرف کشیدن نبود، هیچ کمکی نمی کرد بلکه از ارزش کلی نمایش ... دیدن ادامه ›› کم می کرد.
بازیگر ها واقعا با استعداد بودند و به نصبت در جای خودشان بودند، اما کمتجربی و ناراحتی روی صحنه چندتن از عزیزان کاملا مشخص بود، و همین موضوع باعث ایجاد ناملایمت هایی در سکانس ها میشد.
راوی؟؟؟ چه نیازی به راوی بود؟ روایت بیش از اندازه موضوعات و حرف های اضافی فقط از ریتم و کیفیت کار کم می کرد.

خسته نباشید و آرزوی موفقیت برای همه دوستان و عزیزانی رو که برای این کار زحمت کشیدن رو دارم.
سپهر، امیر مسعود و محمد رضایی مقدم این را خواندند
سمانه تیمورلو و NetHunter این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Idin Azimi (idinazimi)
درباره نمایش تاجران i
با سلام دوستان خوبم
من علاقه خاصی به مدرسه هیلاج دارم و مخصوصا سالن هیلاج، سال ها خاطره، تجربه و احساسات فوق العاده ایی که در اون محیط داشتم امید وارم تاثیری در برداشتم از این کار نداشته باشه.
اگر به دید این به این نمایش نگاه شود که جمعی از هنز جویان جوان و کم تجربه کنار هم جمع شده اند و اثری را روی صحنه برده اند، کار قابل قبولی محسوب می شود، اما اگر این موضوع را در نظر بگیرید که آقای محمدرضا غریب زاده با تیمی جوان با تجربه های کم کاری را به نمایش گذاشته توقع نابجایی ایجاد میشود که شاید نشات گرفته از رزومه کاری ایشان است.
کار برهنه از محتوی، از متن، با ترجمه ایی بسیار ضعیف از متن اصلی است که در آن تنها کلماتی ادا می شدند و هیچ حرفی زده نمیشده. احساسی بیان نمی شد چون کلمات و جمله ها قابلیت داشتن زیرمتن را نداشتند تا به بازیگران اجازه ابراز احساسات داده شود.
انجام یک سری حرکات هماهنگ و بعضاً چشم نواز، به تنهایی هیچ وقت قادر به انتقال احساس و ایجاد ارتباط با مخاطب نخواهد بود. اگر خود بازیگر ها نمی فهمند چه اتفاقی در حال رخ دادن است و دلیل این اتفاق و حرکت ها چیست مخاطب هرگز به این موضوع پی ... دیدن ادامه ›› نخواهد برد.
و اگر جواب شما این است که این کار Absurd است و مفهومی را نباید جویا شد، باید عرض کنم Absurdity گذر از مفاهیم سطحی است نه مفهوم به کل!
هنر تیاتر را قربانی حرکات سمبولیک و بی محتوا نکنید، اینجا معنی قربانی جلو های بصری شد، هیچ حرکتی نباید بی دلیل باشد، اما اینجا هیچ حرکتی با دلیل نبود.

در انتها خسته نباشید میگم به همه عزیزانی که واقعا برای کار زحمت کشیدند و همچنین مدرسه هیلاج برای اینکه همیشه جسورانه امکانات و موقعیت هایی را در اختیار تیم های جوان و نو پا قرار می دهد.
نیلوفر ثانی و سپهر این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش اودیسه 2020
برخورد سخت افسانه و خرافات با دیوار حقیقت
اگر بخواهم خیلی صادقانه از نکات قوت و ضعف این نمایش بگویم، باید به یک نکته خیلی مهم در ابتدا اشاره‌کنم، توقع یک امر بسیار مهم در برآورد یک اثر هنری است!
نمایش با استفاده از ابزار بسیار ساده و عناصری آشنا محیطی عاری از هرگونه شلختگی ساخته بود که نه به‌کل نمایانگر فضای خاصی بود نه خالی از احساس و جو منحصر به خودش. اگر بی‌هیچ پیشینه‌ای به داستان، چشم به این محیط می‌گشودید درک موقعیت مکانی و احوالات اهالی آن کمی دشوار خواهد بود. این امر طعمی بی‌زمان و مکان به امور می‌دهد که به آن‌ها جامعیت مدنظر را القا می‌کند.
موسیقی استفاده‌شده در اثر، بسیار آشنا و مملو از احساس‌های پیشین با خود است، به‌صراحت می‌توان گفت که هر یک از ما با این قطعه‌های موسیقی خاطرات تصویری و احساسی بسیار غنی‌‌ای داریم که به لطف کارگردانانی مثل نولان با پخش موسیقی به تنهایی ما سرشار از احساس می‌شویم، اضافه بر این موج، مونولوگ خوانی بسیار قدرتمند جناب آرش دادگر نفس را در سینه تماشاگر حبس و اشک را بر چشمان چندی جاری می‌کند؛ اما چه‌بهتر اینکه این دست یاری را از خاطرات احساسی ما نمی‌گرفتید جناب دادگر.
متن و رویدادهای نمایش با طنز دل‌نشینی همراه است به دور ابتذال و یکنواختی. سطح، عمق و معنی نمایش گویا و ادبیات گفتاری پرجلال ... دیدن ادامه ›› اثر بسیار شایسته و درشان داستان می‌باشد.
و اما بازیگران، متأسفانه بادلی آزرده باید خطاب به جناب دادگر این سؤال رو مطرح کنم: آیا شما تنها یک بازیگر خوب در آرشیو شاگردان و همراهانتان در عرصه تئاتر داشتید؟
جدای از حضور همیشه دل‌نشین جناب دادگر، جناب امین طباطبایی باانرژی بالا خود یک‌تنه بار صحنه را به دوش می‌کشد و تقابل بین دو نقش هرمس و اودیسه به‌هیچ‌وجه تعادل لازم را ندارد، تئاتر مستلزم انرژی بالاست اما انرژی بالا بی‌دلیل و سرریز جذابیت نمایش را سلب می‌کند، در میانه‌های اجرا زمانی که خستگی نسبی به جناب طباطبایی چیره می‌شود بازی او بسیار باظرافت و به جا، شکل صحیح خود را پیدا می‌کند. به جناب عمار عاشوری و خانم ندا حبیبی هم تنها خسته نباشید عرض می‌کنم.
در لیست دست‌اندرکاران نامی از طراح لباس برده نشده، شاید این مسئولیت به عهده خود بازیگران گذاشته‌شده بود، اما چه‌بهتر که یک یکپارچگی بین پوشش‌ها و همسویی بین پوشش همه کارکترها و لباسشان وجود داشت.
در انتها لازم است که سپاسگزار باشم از تمامی پرسنل این نمایش به‌خصوص جناب دادگر که باوجود مشکلات بسیار که قطعاً ما از بخش زیادی از آن‌ها بی‌خبر هستیم در زمان‌های تاریکی چراغی برای ما در پستوی جهل و بی‌خردی روشن نگه‌داشته‌اند. سکان‌داران هنر بامعنی و مفهوم ما شما اساتید گرامی هستید، سایه‌تان مستدام حضورتان گرم.
من برای حمایت از یکی از همکلاسی هام اومدم، که ایشون اومد بیرون سلام داد و رفت.
درسته میگن اشتباه کنید تا یاد بگیرید اما نه دراین ابعاد، استاندارد ... دیدن ادامه ›› هارو که میشه رعایت کرد حداقل، چند کتاب خوندن یا چند اجرای خوب دیدن می تونه از این موضوع جلوگیری کنه، اما باز دستتون درد نکنه که به ما یادآوری میکنید چه کارهایی رو نباید کرد