تنها...نمایشی برای صلح
تلاشی ستودنی از آنها که جاندادند و حقشان نبود.
من و دوستانم ، چند شب پیش، نمایش را با معرفی دوستانم دیدیم. از گروه خوب تنها پوزش میخواهم که زودتر معرفی نکردمش. درگیر جشنواره فیلمکوتاه بودم.
اگر دنبال تماشای یک نمایش شریف و بیادعا و شیک و خاص هستید توصیهاش میکنم...
این را هم بگویم هیچ سالنی را مثل تئاترشهر نمیتونین توی رعایت پروتکلها و فاصلهگذاری، جدی ببینین. به شدت حساسن و دمشون گرم... اگر میخواهید
... دیدن ادامه ››
نمایشی از انسانیت ببینید...
احتمال اسپویل:
اول که نور تابیده شد و صحنه نمایش روشن شد و تنها رو دیدم حس کردم نمایشی متفاوت است.
عادت دارم پیش از خرید بلیت راجع به یک نمایش بیش از نیاز بدانم. یعنی نمیدانستم این نمایش برنده جشنواره مقاوت شده و این تازه به نظرم خوبه که دیده شده.
بلیت را گرفتم که بازی هادی شیخالاسلامی و ایمان سلگی را ببینم که از این دو عزیز نمایشهایی دیده بودم و پیگیر بودم.
خلاصه...
اول کار با دیدن لباس و صحنه کمی ذوقم گور شد اما کمکم حس کردم اتفاقا این لباس و این نور و این صحنه خلوت تمامش قوت کار است. گویا فجر هم لباس این کار درخشیده...
متن و شخصیتها عالی و متمایز و جذاب بود. ریتم کار تند است قبول. اما ایجاد دلهره میکرد و بعد چند دقیقه من که همراهش شدم.
اوج هنرنمایی این گروه در بازی تک تک آنهاست.
بیان و بدن و هماهنگی خیلی خوب بود.
نقش نوجوان که بعد ۱۳ سال گویا دارد بازپرسی میشود و هادی بازی میکرد بسیار بسیار خاص است. تا نبینیدش نمیشود راجع بهش گفت.
این قصه که نویسندهاش را از این پس پیگیر خواهم بود، به دلیل عمیقبودن متنش و کارگردانی خفنش، نور تابانده به جایی از جنگ که کمتر دیده شده.
تفاوت شخصیتها و نوع نگاهشان یکجور چندصدایی ایجاد کرده بود.
دیالوگ باخدا به نظرم یکی از بهترین جاهای نمایش است که هر نوع محاطبی باشید درگیرتان خواهد کرد.
بعد پایان نمایش ذهنتان احتمالا درگیر خواهد شد تا مدتی؛ درگیر آدمها و احساساتشان و زندگیهاشان قبل و بعد جنگ و معنای حقیقی ایثار...
هنر چیست مگر ایجاد پرسش برای من؟
و آه از پاهایی که جا مانده و من خبر ندارم و چشمهایی که دیگر ندیده و تنها... تنهایی که دفن شدند ...
بازپرس من را یاد بازی پیمان معادی انداخت.
شیک. گفتم نمایشی شیک و شریف. شیک بودنش به این دلیل است که تروتمیز و خلوت است و شبیه هیچکدام از داستانهای جنگی ایرانی که خواندهاید و فیلمهایی که دیدهاید و حتی نمایشهایی که از جنگ ساخته شده نیست.
زمان نمایش بسیار متناسب است با قصهای که میگوید و فصای متشنج و درام و خمهچیزش به همهچیزش میخورَد حقیقتا..
توی این نمایش شخصیت اصلی تنهاست.. تنهایی که دیگر آن آدمهای سابق نخواهند بود. با اینکه هیچ نقشی در ایجاد جنگ نداریم، زندگیمان نابود میشود با جنگ...