در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال Sahar Akbarzadeh | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:42:43
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کار عالی بود، ممنون که کار ایرانی می نویسید و ایرانی کار می‌کنید، چرا باید کارهای اقتباسی و خارجی اینقدر استقبال بشه و این امر در مورد کارهای ایرانی اتفاق نیافته! به قولی معروف از ماست که برماست...
نمایش خوب حتما نباید اکت خاص، دیالوگ فاخر، صحنه و میزانسن عجیب و غریب و ... داشته باشد. وقتی درام دربیاد و پیرو اصول و قواعد باشد و اساسا یک نمایشنامه درست و درمون پیش روی مخاطب باشه کار ۹۰ درصد راه رو رفته، نور و صحنه و اجرا و سایر موارد قطعا موارد مهمی هستند در باقی ماندن ردپای نمایش اما اجرای نمایشنامه‌ای که به شایسته‌گی و بدون هیچ وابستگی نگاشته شده حداقل از نظر جامعه‌ی ادبی امتیاز خاص خودش رو داره که نمایش بهمن بدون شک این امتیاز رو دریافت میکند. ضرباهنگ کار به جا و درست بود، کار در هیچ صحنه‌ای از ریتم نمی‌افته که نشون دهنده‌ی کارگردانی و تدوین خوب اثر هست و در جای مناسب تمام میشه، مطول نیست، ایجاز بازدارنده ندارد، دیالوگ‌ها کاربردی و پیش برنده هستند و یک اثرِ کمدی_سیاسی را به مخاطب خاص و فهیم ارائه میده. القای حس خنده و گریه و تنفر و انزجار همزمان اتفاق می‌افتد و کمدی سیاه را رقم می‌زند. توی این کار دنبال گریم، طراحی لباس و موسیقی متن و ... خاصی نباشید تشریف ببرید و از دیدن یک کار ایرانی در فضای ایرانی با اصلاحات ایرانی و حقایق تلخ جامعه‌ی ایرانی محجوب در متن با بازی و کارگردانی مطلوب و مورد پسند لذت ببرید.
با نظر شما رفتم امشب دیدم واقعا خیلی بد بود
نظریه خوانش یا دریافت همین رو می‌گه...
۶ روز پیش، دوشنبه
سلام و عرض ادب
ممنون از نظرتون که موشکافانه به بررسی اجرا نشستین و امیدواریم اجراهای در پیش در خور نگاه شما مخاطبان عزیز قرار بگیره
۵ روز پیش، سه‌شنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

نمایش خالی، خالی و عاری از مذهب بود.
داستانی که در ژانر شگفت با شیوه پرداخت سورئال با ژانرهای موضوعی اجتماعی و سیاسی روایت شد.
نمایشی فرای مذهب و حرکت صرف در مکتب انسانیت است.
آیا انسانیت بهتر ازهر دین و مذهب و مکتب و آیینی نیست؟
ما تماشاگر نمی‌خواهیم ما کنش‌گر میخواهیم ما رهرو میخواهیم ما شجاعت می‌خواهیم، جای انفعال در مکتب ما خالی و تهی است.
آیا استفاده از نمادهای مذهبی مخاطب را به گمراهی کشانیده که یک متن کاملا اجتماعی که در فرم سورئال با راوی شگفت و به صورت چند آوایی روایت می‌شود را صرفا یک کار مذهبی تلقی می‌کند. آیا قشر فرهیخته که وقت و زمان و پول خود را صرف دیدن یک کار هنری می‌کند هنوز قابلیت تفکیک و تشخیص زیر لایه های یک اثر هنری را ندارد، و تنها با دیدن لایه ی رو و سطح یک اثر در مورد آن به قضاوت می نشیند!
پس وای بر این جامعه که در وادی ادبیات و هنرهای نمایشی و سینما ... دیدن ادامه ›› حتی تجسمی و بصری و.... حرف ناگفته ای نخواهد داشت و در کندترین روند رشد، شاهد شهادت هنر هنرمندان زیادی خواهد بود.
از اینکه در بین نقدها، تلقی مذهبی بیداد میکند افسوس و تاسف برای من نویسنده باقی می ماند که چطور بنویسم که هم لقمه را جوبده در دهان مخاطب نگذارم و از کلاسیک نویسی فاصله بگیرم و همزمان جای کشف و شهود را برای او باز بگذارم؟
آیا مخاطب امروزی، مخاطب عصر مدرن و پسامدرنیستی، قادر به سفیدخوانی و دنبال کردن نشانه ها و شبکه های معنایی و ارتباطی نیست؟!
آیا جامعه ایرانی تنها همینگوی و فلوبر پسند هستند؟ چون ساده و روان بدون پیچش می‌نویسند
ایا از آثار پسامدرنیستی براتیگان، ونه گات، بکت، بارتلمی، کورتاسار، ....به دورند؟ هنوز ادبیات را ادبیات سر راست و مستقیم گوی تولستوی می داند و نویسندگانی همچون کافکا و پروست و جویس به حاشیه میروند؟ چون خواننده را وادار به تفکر و تعمق و واکاوی لایه های متنی میکنند و مخاطب ایرانی حوصله کشف معانی را در خلال یک ظاهر گول زننده ندارد؟
من کار رو دوست داشتم هم بازی های فرمی و هم نمایشنامه که با ذکاوت و توانمندی مخاطب خاص خود را به چالش و جدال ذهنی برای کشف معانی می‌کشاند.
بازیگران چیره دستانه عمل نمودند و فضاپردازی ساده و در عین حال عمیق در موسیقی، نور و... تک‌ صحنه نمایش که قبرستان بود را آنچنان ملموس ترسیم کرده بود که جهان مردگان فطرت زنده یافته و مرز وهم و خیال و واقعیت باریک تر از مو انسان را در خود غرق و مجذوب میکرد.
از کلیه عوامل کار تشکر میکنم برای کار حرفه ای و خوبی که ارایه کرده بودند.
حتما تمام کارهای این تیم را در آینده به تماشا خواهم نشست.
خانوم ارادت
ممنون از لطفتون
❤️
سپاس
۰۷ شهریور
👎🏽👎🏽👎🏽👎🏽
۰۸ شهریور
خیلی دقیق و درست... پیشنهاد می‌کنم دوستان بدون پیش زمینه کار رو ببینن و بعد قضاوت کنن
۰۸ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
الهه: خانم داره یه مامان تازه می‌سازه.

یه فرصت انگار پیدا شده، تو هر چی دلت می‌خواد از توش دربیار.
داستان نمایش بسیار ضعیف بود وحدت موضوع و به تبع آن وحدت تاثیر نداشت، ابهام و در هم پیچیدگی نشانه ضعف نمایشنامه و اساسا هر داستانی است، هدف از خواندن یا دیدن یا گوش دادن به یک اثر هنری لذت بخشی است نه ایجاد و طرح معما! یک اثر قوی در عین تلوبحی بودن به شکلی کاملا غیر مستقیم و صد در صد غیر تصریحی توانایی دارد که پیامش را به مخاطب القا کند، پیام سطحی تر برای مخاطب عام و پیام لایه های زیرین و عمیق برای مخاطب حرفه ای. اطناب بیش از حد و پراکندگی محتوایی و موضوعات بعضاً بی ارتباط باعث از هم گسیختگی و عدم انسجام در متن کار بود که تاثیر منفی و مستقیم در نورپردازی عالی و بازی درخشان برخی از بازیگران گذاشته بود و لذت بخشی این عناصر را برای مخاطب کم کرده بود.
امیدوارم دیگر شاهد جوسازی به نفع یا برعلیه یک کار توسط کاربران تیوال نباشیم.
جو سازی نیست شما ارتباط نگرفتین دیگر دوستان از جمله بنده انقدر برام جذاب و چالش برانگیز بوده که دیدنش هنوز عین بار اول برام تازگی داره.
نظراتمون رو خارج از زیر سوال بردن نظرات دیگر درج کنیم منصفانه تره!
۰۲ شهریور ۱۴۰۱
الهه هدایتی
نظرشماهم محترم و جوسازی بود. خوبه که به عنوان مخاطب فهیم نظرات هم رو محترم می دونیم. تعریف من از جوسازی اینه که تعداد بسیار بسیار زیادی اذعان کردند سه بار دوبار نمایش را دیده اند حالا جوسازی ...
عزیزم اذعان کردن چند بار دیدن یعنی ارتباط گرفتن و دوست داشتن یعنی دارن دروغ می گن به نظر شما؟!
تماشاگر فهیم نظر خودش رو می گه و نظر دیگران زیر سوال نمی بره.
۰۴ شهریور ۱۴۰۱
یک عده ممکنه به پیچیدگی و استعاره و معما علاقه داشته باشن و یک عده نداشته باشن، همونایی هم که علاقه دارن بسته به مودشون ممکنه یه مواقعی علاقه نداشته باشن، باید بسته به علاقه و مود نمایش رو انتخاب و تماشا کرد، تا این لحظه ۳۹۱ امتیاز به نمایش داده شده ۱۸۵ پنج ستاره و ۴۳ تک ستاره که برای اجراهایی که پیچیدگی داره طبیعیه، هیچ محدودیتی هم برای ثبت نظر کسایی که کار رو دوست نداشتن نیست و قبول کنید که نظرات مثبت هم از حسابهای کاربری ساختگی نیست پس جو سازی نمی تونه باشه، چند بار برای تماشا رفتن هم با توجه به مشخصه های نمایش عادیه، شکی نیست که برای نوشتن نمایشنامه و تمرین اجرا وقت زیادی گذاشته شده و روشنه که گروه اجرا افراد حرفه ای هستن.
۰۴ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ژپتو یک اثر کاملا مفهمومی و پیام محور است. نمایشی که صرف اعاده حیثیت از هنر خودش، هنرنمایی نمیکند و در پس هنرنمایی برای مخاطبین خاص خود چالش برانگیز است.
ادبیات و هنر در جایی حرفه ای است که هم مخاطب عام و هم مخاطب خاص را جذب کند، مخاطب عام از لایه سطحی و روی کار لذت میبرد و مخاطب خاص از پیام و کشمکش های پنهانی و زیر متنی کار که از نظر من نمایش هر دو جنبه را در خود داشت.
نمایشنامه کار به لحاظ ساختار داستانی عالی بود، داستان ها یا خبری و پرسشی امری هستند. بهترین داستان ها داستان هایی است که پرسشی باشند، یعنی زمانی که داستان تمام می‌شود در ذهن مخاطب ایجاد پرسش می شود.
در واقع در یک اثر حرفه ای بعد از پایان داستان، نمایش یا فیلم، یک داستان جدید و نو در ذهن مخاطب شکل میگیرد و این باعث ماندگار شدن یک اثر در ذهن مخاطب در هر برهه زمانی میشود. بعد از دیدن نمایش ژپتو، این سوال در ذهن مخاطب شکل میگیرد که واقعا انحراف در مذهب و دین میتواند باعث انحرافات جنسی شود؟ آیا تعصب بیش از اندازه ی پاپ در دین و خشک اندیشی اش، او را به ورطه بیماری جنسی کشانده؟ سوال بعدی که در ذهن مخاطب شکل میگیرد اینست که اساسا فلسفه آفرینش چیست؟ خالق ما کیست؟ هدفش از آفرینش چه بود؟
نمایش از بعد هستی شناسی مخاطب را به چالش می کشاند، چرا ژپتو که کنایه ای از آفریدگار جهان است و در واقع خدایی که انسان برگزیده (کارول_پینوکیو) ... دیدن ادامه ›› را خلق میکند، خودش وسوسه و گناه را به او هدیه میدهد؟
آیا جز این است که در همان ابتدا خود پاپ(ژپتو) چهار عروسک گوریل( گناه نادانی) دلقک( گناه هوس) سرباز( گناه خشم) و عروسک بنفش (گناه خیانت)، را به کودک هدیه داد؟
آیا جهان هستی تماما یک عروسک بازی و اساسا یک بازی و توهم و خیال است؟
در داستان پینوکیو، ژپتو که خالق عروسک چوبی است تاوان نقص مخلوق خود را می دهد و به دام ماهی می افتد، پینوکیو مغز ندارد، شعور ندارد، بنابراین به راحتی گول می خورد و به دام شهر اسباب بازی می افتد و تبدیل به الاغ می‌شود، اینجا دو نتیجه حاصل می‌شود که مخلوقات به دلیل نقایص خلقتشان خطا میکنند یا به دلیل اینکه شیطان را خود خدا آفریده و سر راه انسان قرار داده در هر دو صورت می توان نتیجه گرفت که اگر انسان مرتکب هر خطا و گناهی هم شود مقصر خودش نیست و تقصیر از خالق اوست و او است که جهان را اینچنین خلق کرده.
استفاده از ادبیات گمانه زن برای رساندن مفاهیم هستی شناسی، انسان شناسی، فلسفی معمولا کاربردی و گیرا است.
به لحاظ کارگردانی، تسلط بازیگران بر اجرا و حرکات بدن و دیالوگ ها، گریم و طراحی لباس، کاری زیبا را شاهد بودیم اما در مورد طراحی صحنه، موسیقی متن، نور کار می توانست بهتر هم باشد اما در مجموع و ترکیب کلیه جزییات یک اثر حرفه ای و چشم نواز را از عزیزان گروه ژپتو شاهد بودیم.
با آرزوی موفقیت و تشکر از کلیه عوامل
از مهر حضورتون لطف نظرتون و تحلیل جذابتون ممنونیم ????
۰۲ آذر ۱۴۰۰
محمد لهاک
از مهر حضورتون لطف نظرتون و تحلیل جذابتون ممنونیم ????
سپاسگزارم از لطفتون
۰۲ آذر ۱۴۰۰
??????☄️☄️☄️
۰۲ آذر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بیلمن
نمایشی از تناقضات اجتماعی و درونی انسان ها
آیا واقعا زن ها، قدرت و مردانگی یک مرد را در کشتن پدر با بیل می‌بینند؟ آیا ما با یک موقعیت طنز تلخ مواجه هستیم؟
چون نمایش اقتباسی هست و دیالوگ ها در برخی جاها امروزی و ایرانی شدند با قطعیت نمی توان در مورد ژانر اثر صحبت کرد ولی بدون قطع ما با یک طنز اجتماعی با زیر لایه های مذهبی و جامعه شناختی مواجه هستیم، که مذهب و شرایط فرهنگی در جامعه ی ایرلند را دستمایه طنز قرار میدهد.
شخصیت پردازی بیوه بسیار عالی بود، زنی به ظاهر میان تهی و پوچ اما در باطن قابل اتکا و استوار که حس دیگر خواهی اش بر خودخواهی اش برتری دارد.
تفاوت جنسیتی را که کنار بگذاریم بیلمن نماد همه انسان هایی است که شاید در ظاهر کودن و ساده لوح و پخمه باشند اما جایی که دریایی باشد همه شناگران ماهری هستند و اگر شانسی به آنها داده شود در سخنوری و جذابیت و گیرایی همپای هم اند، انسانی که اگر به او اعتماد به نفس داده شود به خود باوری رسیده و می تواند دلاور و ... دیدن ادامه ›› قهرمان باشد.
شخصیت پدرها( پدر پگین و پدر بیلمن ) سرشار از تفرعن،لاقیدی، بی مسئولیتی، تکبر و استبداد است. پدر بیلمن استبداد آشکار و پدر پگین استبداد پنهان که با بی غیرتی به دخترش این استبداد را تحمیل می‌کند.
از این منظر گویا نمایشنامه در اقتباس به شخصیت پردازی در متن اصلی کاملا وفادار بوده است.
شخصیت ضعیف جوان مسیحی که عجز و ناتوانی و به تعبیر صحیح تر شخصیت حقیر و خفیف خودش را در لوای دین پنهان کرده است.
نقد بسیار جامع و کامل تری می توان بر این نمایش نوشت که از حوصله این بحث خارج است.
نکته درخور توجه و حائز اهمیت کارگردانی خوب و اجرای خوب کارکترهای نمایش بود که برخلاف اطناب کار از پس وظیفه خود در اثر به خوبی برآمدند و از ابتدا تا انتهای کار قبراق و پر انرژی ایفای نقش کردند.
تشکر از کلیه عوامل
چقدر خوب نوشتید ، درود فراوان
۳۰ آبان ۱۴۰۰
خانم اکبرزاده‌ی محترم
سلام

خواندنِ یادداشتِ موشکافانه‌ی شما و عزیزانِ دیگری که نسبت به نمایش اظهار لطف و یا نقد سازنده داشتند، اثبات می‌کند که اجرای روی صحنه با حضور گرم تماشاگر معنا پیدا می‌کند و «ستاره‌های جعلی»!! پای آثار الزامن به‌معنای خوبی یا بدی یک اثر نمایشی نیست. سپاس که نمایش «بیلمن» را برای تماشا انتخاب کردید. به امید دیدارِ دوباره‌تان در نمایش بعدیِ گروه.
۰۱ آذر ۱۴۰۰
ممنون از شما
۰۲ آذر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کار رو به لحاظ متفاوت بودن اثر دوست داشتم.
خلاقیت بالای کارگردان در به نمایش گذاشتن آنارشیسم و اعتراض گرایی، عدم یگانگی و استفاده از یک نمایشنامه کلاسیک برای نشان دادن کلافه گی و سردرگمی همیشه گی انسان از گذشته تا کنون در هزار توی زندگی.
دیدن این کار شلوغ و مضمونی نیازمند اعصاب بالایی است تا مخاطب در اثر تنش های ایجاد شده حس بودن خودش را گم نکند.
در همان ابتدای شروع، نمایش به مخاطب می گوید که با یک کار تعاملی مواجه است که اگر مخاطب توانایی این تعامل را دارد خودش را برای آن آماده کند.
صدای کارگردان خود یک بازیگر در طول این اثر محسوب میشود و در واقع کاری رو که شاهدش بودیم شامل سه ضلعی ۱-صدای کارگردان ۲- چهار بازیگر اصلی و ۳-مخاطبین میباشد. شخصیت اول صدای کارگردان، شخصیت دوم تا پنجم بازیگران و شخصیت ششم تماشاگران که بعنوان توده مردم در این کار ایفای نقش میکنند.
به صورت زیر پوستی به مساله دگرباش ها و نقش ها و نقاب هایی که هر لحظه در انسان رنگ عوض میکند پرداخته شده بود در واقع داشتن جهانی بدون مرز از لحاظ سیاسی، جنسیتی، حاکمیت، قدرت و در نهایت برابری در هر زمینه و ساختار و اساسا اعتراض به پیدایش هستی و جهان و خلقت و فلسفه و...
یک وجهی از فرم اعتراضی شاید به اجراهای کلاسیک در زمینه تئاتر و نمایش را هم کار در خودش داشت.
کار به لحاظ مضمونی مدرن روانشناختی بود و اشارات تاریخی در تاریخ فوتبال جهان را نیز داشت.  نمایش بیشتر نقل محور بود تکنیک در کار کم بود که از بعد ساختاری کار رو شبیه آثار کلاسیک کرده بود ارتباط ابعاد روانشناسی در موضوع خودکشی با ناکامی های بازیکنان فوتبال خلاقانه بود
در مجموع متن کار و دوست داشتم و لذت بردم، بازیگران اجراهای خوب و مسلطی رو به نمایش گذاشتند ولی به علت تک موضوعی نبودن کار وحدت تاثیر نداشت. خلاقیتِ بیشتر در طراحیِ کل اثر چه از بعد فضاپردازی، مونولوگ و گفتگوها و صحنه پردازی می توانست لذت کار را چندین برابر کند. پرداختن بیشتر به شخصیت زن می توانست کار را از حالت مردانه خارج کند و ارتباط جنسیتی را بیشتر کند. کلا شخصیت پردازی زن کامل نبود ولی شخصیت مرد ناجی برخلاف اینکه موجز پرداخت شده بود کافی بود.
ممنون از کلیه عوامل
امیر مسعود این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک نمایش فوق العاده از محمد رئیسی، داستان زنی که با تجاوز یک مرد که خواهان أو نیز هست بچه نامشروعی را بدنیا می آورد و ....
داستان به نوعی برزخ تمام کسانی که در خودکشی این زن و عذاب هایی که به أو وارد شده را نشان میدهد، فرم نمایش بسیار عالی بود، مونولوگ ها، واگویه ها، دیالوگ های یک طرفه که بیشتر آنها به صورت محاکمه در دادگاه الهی رخ میدهد، تصویری از فرشته یا فرشتگان مرگ و عالم برزخ ...
میزانسن‌ها و حرکات بازیگران اصلی و حرکات نمایشی عالی بودند فقط طراحی دکور می توانست کمی بهتر باشه، موسیقی های انتخابی با فضا و پرده مورد نظر هماهنگ و به جا بود. نمایشنامه هم می توانست قوی تر کار بشه
نمره ١٩ از ٢٠ برای نمایش بسیار خوب #مهلت
ممنون از کاری که باعث لذت ما شد
خب به سلامتی این نمایش هم حذف شد از لیست دیدنی هام!
۲۵ مهر ۱۳۹۸
دقیقا گلبرگ جان :)))
هر کامنتی از x, y, z & n یا شبیه این حروف= حذف
۲۵ مهر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

در نمایش راوی اول شخص حضور دارد که زندگی خودش که همزمان با جنگ جهانی دوم است را روایت میکند به همراه قسمتی از تاریخ این جنگ. نمایش دارای مضمون تاریخی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، جنگ، جغرافیا همراه با تم عاشقانه است که کمی با مسائل روانشناختی و فلسفی نیز در هم تنیده شده است و در عین حال فاشیسم آلمان و کمونیسم شوروی سابق را نیز به تصویر میکشد و تصویری از کشور استونی و توجه به منابع نفتی آن هم به نمایش گذاشته میشود.
اجرای تمامی بازیگران خوب بود بالأخص اقای مجید نوروزی در درجه اول و سپس آقایان شهروز دل افکار و مهدی کوشکی بسیار خوب بودند.
دیالوگ گویی و لحن خانم میرعلمی را در این نمایش من اصلا دوست نداشتم و تا اخر نمایش هم نتوانستم با لحن صدای ایشون ارتباط برقرار کنم.
نور، صدا، موسیقی، دکور خوب بود. طراحی لباس ها می توانست بهتر باشد، بازی ها هم در مجموع خوب بودند. اشاراتی مربوط به ٢٨ مرداد و واژه های سینمائی که در دیالوگ های اقای کوشکی بود اصلا نپسندیدم به نظرم هیچ سیاقی با فضای کار نداشت. ممنون از کلیه عوامل
مینا سروش، آناهیتا شمسی نیا و سید ساجد متولیان این را خواندند
Bafrin Ninja و NetHunter این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ترکیب عالی مونولوگ و روایت با اجرای عالی بهنام حسن پور هنرمند عزیز کشورمان که در یک قالب بسیار جدید و نو به بیماری که مثل طاعون اسمش ترس تو دلها می اندازه میپردازد، نمایشنامه پرداخت خوبی دارد، و ترکیب عالی از تصاویر و فیلم در نمایش به اثرپذیری آن بسیار کمک کرده است، من نمی دانم که داستان این کار بر إساس واقعیت بود یا ژانر هایپر رئال انتخاب شده بود ولی طراحی کار به گونه ای بود که تثبیت کار در ذهن و قلب مخاطب بسیار زیاد بود، طوری که بعد از اجرا دوستان همراه همگی متوفق القول کار رو عالی دونستن و تحت تاثیر فضای نمایش بودند. ممنون از عزیزان و هنرمندان
امیر مسعود و میترا این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شاتر شیطان یکی از کارهای خوبی است که امسال دیدم، هر ٣ بازیگر کار بسیار عالی و حرفه ای بازی کردند، نمایشنامه کمی سنگین بود به دلیل سیال ذهن بودن آن، که برای کسی مثل من برای درک بهتر باید حتما دوباره کار رو ببینم و یا نمایشنامه رو بخونم ولی به هر حال کاری است که به دلیل أستاندارد بالایی که داشت قطعا ارزش دوبار دیدن رو داره، بازیگران تسلط کامل بر اکت و حرکات و دیالوگ ها داشتند، نور بسیار عالی بود و هماهنگ. طراحی لباس ها بسیار حساب شده و با فکر صورت گرفته بود و به طور کلی هماهنگی همه عوامل در این کار بسیار بالا بود که کار رو به یک کار حرفه ای تبدیل کرده بود. مشکل دوبارهء سالن شماره ٢ نوفل لوشاتو که تاتر با تاخیر شروع شد و باند های سالن هم مشکل داشتند که انشالله به این مورد رسیدگی شود.
ممنون از خانم برزگر عزیز بابت کارگردانی خوب و بازیگران نازنین کار که عالی بودند و کلیه عوامل
صبا صالحیان، امیر مسعود، میترا، سپیده و حسین تاجیک این را خواندند
شاهین و Soodabeh Salehi این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بازی های هنرمندانه در کنار نمایشنامه کاملا مدرن با فرم غیرخطی حرکت به گذاشته و اینده با ایجاد کشش و تعلیق مناسب، مضمون کاملا اجتماعی در مجموع پرداخت حرفه ای کار باعث شد نمایش انسجام و نظم خوبی داشته باشد. دکور می توأنست بهتر طراحی بشه و همچنین لباسها.
نور و موسیقی خوب بود.
خروجی کار نشاندهنده تمرین و تلاش زیاد کلیه عوامل کار بود، ممنون از کلیه دستندرکاران محترم
میترا و مه و شید این را خواندند
نوید آغاز، الهه هدایتی و عرفان ابراهیمی این را دوست دارند
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
ژانر هر اثر از دو منظر قابل تاویل است
۱_محتوا
۲_ساختار
به لحاظ ساختاری من کار رو مدرن دیدم
۲۲ آبان ۱۴۰۰
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
شرمنده ام الان هم که کامنت شما رو دیدم باور کنید محتوای اثر اصلا خاطرم نیست و فقط بر حسب نوشته خودم فهمیدم ژانر و به لحاظ ساختاری مدرن دیدم حالا محتوا در مورد چی بود اصلا یادم نمیاد
کرونا زندگی مون مختل کرد ☹️
۲۲ آبان ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شب بخیر مادر با موضوع روانشناختی کار رئال در فضای ساده و در عین حال گرم و مطلوبی بود که مخاطب را درگیر تعلیق نمایشنامه میکرد، بازیگران کار کاملا مسلط و سوار بر کار بودند و هماهنگی بسیار خوبی داشتند. موسیقی، صدای تیک و تاک به خوبی انتخاب و در بخش های مناسب کار پخش شد. دکور در عین سادگی برای من دلنشین بود. شخصیت پردازی مادر بسیار عالی بود ولی به شخصیت دختر شایسته و بایسته پرداخت نشده بود تا مخاطب بتونه با درک بهتر از اختلال شخصیت فرد همزاد پنداری بیشتری با أو داشته باشه، که با توجه به اقتباس کاملا وفادارانه کار به نظر من نمی تونه بعنوان نقص در کار مطرح بشه، در مجموع کار خوب بود و از نظر من نمره بالای متوسط را میشه به این کار داد.
مرسی که همراهی مون کردی و گپ زدن بعد نمایش کلی چسبید....
۱۰ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جیغ بنفش یک موضوع روانشناختی و بروز یک شخصیت چند وجهی میباشد که نمود وجه های مختلف با تمام آشوب های ذهنی شخصیت را به تصویر میکشد. من اجرای اول را دیدم تناسب اکت ها و دیالوگ ها متناسب با اشوب های ذهنی شخصیت طراحی شده بود که کمی باعث شلوغی کار شده بود. به نظر من بیست دقیقه ابتدائی اگر حرکت ها کمتر بود کار بهتر میشد و مخاطب عمیق تر میتوانست با کار ارتباط برقرار کند، حرکات زیاد به دنبال دیالوگ های سلسله وار باعث گیجی و گم کردن کار توسط مخاطب میشد. که ألبته با توجه به موضوع نمایشنامه شاید چاره دیگری برای به تصویر کشیدن این حجم آشفتگی وجود نداشته باشد در هر صورت و در مجموع موضوع کار جالب و بسیار مدرن بود بود، و با توجه به این امر که این بیماری روانشناختی بسیار نادر است کارگردان از جوانب مختلف ریسک بالأیی کردن که این کار را روی صحنه بردند. من به شخصه لذت بردم و با کار همسو شدم با هماهنگی بیشتر در اجراهای بعدی به طور قطع لذت مخاطب از کار بالاتر هم خواهد رفت. من قطعا دوباره کار را خواهم دید.
کار بسیار سلیقه ای است و دیدن آن به دوستانی که فضاهای فرا رئال را دوست دارند توصیه میشود
حُدیثه حیدری و امیر مسعود این را خواندند
سارا بگری، وحید ملکی، میترا و الهه هدایتی این را دوست دارند
کاملا با نظر شما موافقم چون از دیگران هم همینو شنیدم اما بنظر من اون حجم از آشفتگی درون رو جز با اون نوع نمایش نمیشه نشون داد، مخاطب رو تا حدی آشفته میکنه اما برای القای اون حالت بنظر من کار درستیه
۳۱ مرداد ۱۳۹۸
اینکه از دیدن کار ما لذت بردید برای من بسیار لذابخشه و همینکه لطف میکنید و در مورد کار ما نظر میدید بسیار ارزشمنده، من به شخصه از تمامی نقدها استقبال میکنم و به جان میپذیرم، سپاسگذارم ازتون
۳۱ مرداد ۱۳۹۸
ممنون از نظر شما , امیدوارم لذت برده باشید
۳۱ مرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این نمایشنامه می توأنست بسیار بهتر پرداخت و اجرا شود طوریکه به واقع مرز واقعیت و خیال را بشکند.
نمایشنامه کات داگ به نظر من سعی داشت در یک فضای سورئال حرکت کنه ولی عدم ارتباط بخش های مختلف و أطناب در کار کمی به کار صدمه زده و باعث شد علاوه بر کندی دقایق پایانی یک ژانر تلفیقی غیر جذاب به وجود بیاد، تلفیق سینما در تئاتر و بالعکس اگر هدفمند باشه زیباست که برای این کار بخش ابتدائی به تنهایی کفایت میکرد و بخش دوم از نظر من باعث ضعف کار شده بود، برخی از اجراها ضعیف بودند و عدم هماهنگی هم در برخی قسمت ها وجود داشت. لحن دیالوگ ها عامیانه فارسی بود که خیلی با فضای کار همخوانی نداشت بهتر بود کمی از ادبیات ثقیل تر استفاده میشد. نورپردازی متوسط و طراحی صحنه خوب بودند، نمی توان منکر زحمات زیادی که برای کار شده، بود. به نظر من با کمی تدوین و حذف برخی قسمت های ٢٠ دقیقه پایانی و کمی تمرین بیشتر کار به شایستگی واقعی خودش خواهد رسید.
با تشکر از کلیه عوامل محترم این نمایش
ممنون از نظرتون
۲۶ مرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گریزلی ترکیبی از روایت، مونولوگ و دیالوگ های یک طرفه است که با تسلط کامل تک بازیگر کار اجرا میشود، متن نمایشنامه موضوعی ساده با روایتی بسیار قوی و رابطه دقیق علی و معلولی نوشته شده، أسامی کارکترها مناسب انتخاب شدند. ریتم کار در کل ٥٠ دقیقه بالاست طوریکه حواس مخاطب را درگیر کار نگه میدارد. به طور کلی نمایشنامه قوی، اجرای قوی باعث میشه برخلاف اینکه دکور یا صحنه پردازی یا موزیک متن خاصی ندارد بسیار قوی در ذهن مخاطب فضاسازی صورت بگیره، مخاطب گویی تک تک کارکترهای غایب را میبیند و لمس میکند. ممنون از کارگردان و کلیه عوامل کار که باعث شدند یک کار خوب را امشب شاهد باشیم.
پست مدرنی شاد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نحوه پرداخت کار قوی و نو است که باعث میشه درونمایه برای مخاطب جذاب بشه
فالش خوانی در کنار مدرن بودن، کلیه عناصر داستانی منجمله تعلیق نقطه اوج کشمکش گره گشایی رو داشت و دیالوگ ها ( که در نمایشنامه کل اثر را تشکیل میدهند ) بسیار بسیار قوی بودند 
از اونجایی میگم قوی چون من حتی یک خط اضافی در متن کار ندیدم و هر دیالوگ حاوی اطلاعاتی برای مخاطب بود تا بهتر با اثر یکی بشه و جز دیالوگ های مربوط به شخصیت پردازی بهرام و مهدی که برخی جاها اطناب داشت سایر بخش ها به جا بودند .
دکور ساده و کلاسیک بود که با متن نمایشنامه که شامل لوکیشن های زیادی نبود کاملا هماهنگ بود.
نورپرازی همزمان با حرکت ها بود. موسیقی های هر بخش متناسب با مضمون همان قسمت از متن انتخاب شده بود و قطعا  انتخاب موزیک یکی از پر کارترین بخش های این کار بوده. بازی ها بسیار قوی و با تسلط اجرا شدند و در مجموع کارگردانی خوبی که کار داشت و انتخاب ژانر هایپررئال برای نمایشنامه باعث اثر پذیری بالای  کار در مخاطب میشد.
ضمنا از نظر من پایان بندی کار بسیار خوب بود. 
ریتم کار هم کلا تند بود و جایی برای حذف شدن نداشت.
نمایشنامه زیر لأیه خوبی داشت که مفهوم فلسفی و جامعه شناختیش برای من جذابیت بالأیی داشت
بازی ها و کارگردانی خوب بودند
دکور، نور و موسیقی هم أز دیدگاه من نمره بالایی گرفتند
امیر مسعود و بابک این را خواندند
مهکامه سلیمانى این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید