زخم کاری سریال بدی است ، فارغ از اینکه در ایران قحط السریال است و ممکن است زخم کاری در این بیابان لنگه کفشی باشد که به کار آید اما این دلیل نمی شود که ضعف های عمیقی که در این اثر وجود دارد نادیده گرفته شود. مهمترین ضعف زخم کاری نابلدی مهدویان است در شناخت مدیوم سریال ، به شخصه مهدویان را در ایستاده در غبار و ماجراهای نیم روز ( اولی بهتر از دومی است ) کارگردان صاحب سبکی یافتم که البته آنجا هم فیلمنامه هایش پراز حفره است ، اما مهدویان لاتاری و زخم کاری بد است و در بد بودن هیچ تعارفی ندارد ( درخت گردو و شیشلیک را ندیدم ) ، مهدویان در زخم کاری ادای خفن بودن را در می آورد ، خفن به معنای واقعی کلمه! حرکات دوربینش را ببیند! میزانسن ها و صحنه را مرور کنید ... بازی های باسمه ای را از نظر بگذرانید ... هیچ یک از این ها نمی تواند نه مکبث را بسازد نه رمان بیست زخم کاری که البته آن هم رمانی است متوسط ! بهترین نمونه برای آرک شخصیت پردازی در یک قصه ی پر ماجرا صورت زخمی و البته برکینگ بد است ، قوس شخصیت های اصلی را را در قیاس با شخصیت مالک در نظر بگیرید تا دریابید زخم کاری یک شوخی بد است با مخاطب ... نمی خواهم از گاف های تدوین و مشکلات راکوردیِ زیادی که در سریال وجود دارد را نام ببرم چون فلسفه ایست هفتاد من . در مورد ضعف فیلمنامه هم بهتر است چیزی نگویم چون برداشت از مکبثی است که بیشتر رمئو و ژولیت می نماید آنهم با بازی آبکیِ بازیگرانِ کار نا بلد ِ نوجوانش ... دیدنِ زخم کاری اتلاف وقت محض است ... مهدویان بهتر است فیلم هایی را بسازد که بلد است و دست از اپوزیسیون نمایی بردارد ، پیشتر در یادداشتی در خصوص آبیار به خاطر اینکه چیزی را می سازد که به آن معتقد است ستوده ام ولی آقای مهدویان بهتر نیست آب را بیش از این گل نکنید؟ ... اینجا خبری از ماهی نیست.