دوستش داشتم.
یک تئاتر اکسپرسیونیستی بود. ویژگیهای یک نمایش اکسپرسیونیسم را داشت. این ویژگیها را مرور کنیم:
۱. در غالب رویا و کابوس و خواب داشت بیان میشد.
۲. در این نمایشها همه شخصیتها اسم ندارند و احتمالا نماینده تودهای از جامعه خواهند بود.
۳. دیالوگها بر خلاف دیالوگهای معمول شعرگونه یا دارای معانیای است که لازم است به آن فکر شود
۴. دکور ویژه و خاصی دارد که با دکور تئاترهای رئال یکسان نیست
۵. در این نوع نمایش برای اجتناب از جزییات رفتارهای انسانی، ممکن است یک بازیگر بیش از اندازه تحت تاثیر قرار گیرد و حرکات گسترده و مکانیکی عروسکی
... دیدن ادامه ››
را انجام دهد.
حس میکنم قصه یک جاهایی لنگید. یعنی حس میکنم اوشان محمودی کارگردان بهتری است تا نویسنده بهتری!
کارش هم متن را داشت قوی جلو میبرد هم فرم را.
پیرنگ بیرونی همان دنیای عروسکی است که دیدیم.
پیرنگ درونیاش اما با صفاتر است.
پاپ نماد روحانی نبود. دائم داشت ارجاع میداد به کتاب مقدس. پاپ معلم کتاب مقدس بود.
که بچه را ایستاده دوست نداشت. خوابیده و دمر دوست داشت.
به عروسک هم رحم نمیکرد.
کدام کاراکتر مشهور ایرانی جز س.ط میتوانست باشد؟
در اجرای حتی مدل موی صادق برقعی بازیگر پاپ (با اینکه کچل نبود) مثل س.ط زده شده بود.
عروسکی را میبرد. میکشید به بیرون. یکجا بالا و پایین رفتن عروسک را دیدیم.
عروسک را برای لهو و لعب میبرد.
حتی یک صحنه بر روی صحنه با او ملاعبه کرد.
نهایتا در آخر نمایش خاطرتان هست که همه عروسکها و کارلو فریاد زدند.
اما صدای فریاد شنیده نمیشد.
داشت به اعتراضی اشاره میکرد که اینها تلاش کردند، شکایت کردند و به دیوار اصابت کرد. به هیچ جا نرسیدند!
من تئاتر خوبی یافتمش.