چیزی شبیه زندگی : بازیگرا همه خوب بودن ولی کارگردانی درستی نداشت و با یک قصهی منسجم روبهرو نبودیم بیشتر شبیه کنسرت بود که از حق نگذریم صدای خوانندشون خوب بود بعضی صحنهها خواباور بود واقعا ولی بعضی صحنهها مفید و مختصر مثلا اون خانمی که لهجهی شبرین شیرازی داشت اون خانمی که از رفتن عشق به مدرسه میگفت و خانمی که از یک پدر و پسر در کهگیلویه و بویر احمد میگفت و خانم جادوگر که روی ویلچر ایستاد و پسری که نقش ترنسهارو داشت و اقایی که نقش معلول رو بازی میکرد و اون اقا با موهای بلند و فر عالی بودند.