در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ابرشیر درباره نمایش مخاطب: نمایشنامه مولف کراوچ ذیل تئاتر In-yer-face بریتانیا دسته بندی شده
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:23:30

نمایشنامه مولف کراوچ ذیل تئاتر In-yer-face بریتانیا دسته بندی شده و اتکایش بر روند درگیرکردن، تحریک کردن مخاطبان با محتوی های شوکه کننده است و البته مشارکت تماشاگران برای ساخت کلیت نمایش .
مخاطب رمضانی بر اساس این نمایشنامه است و من اجرا را بعد از رفع توقیف دیدم .
در مخاطب رمضانی چیزی که توی ذوق ام زد اول تلاش برای بازسازی موقعیت ها و واکنش های طبیعی بود.. حالا شاید سوء برداشت من باشد مثلا در طی اجرا چند نفری با سر و صدای نمایشی و به نظر برنامه ریزی شده سالن رو ترک می کنند و یا یک نفری در آخر اجرا با تصنع درباره نمایش اعتراض می کند و ...تا مثلا اینطور وانمود شود که اجرا خیلی جنجالی و مجادله برانگیز و دفع کننده است که این موقعیت به نظر جعلی و تصنعی با حقیقت برانگیزاننده و خلع الساعه این شیوه تئاتر در مغایرت قرار می گیرد
دوست منتقد اندیشمندم خانم نیلوفر ثانی در بخشی از نوشته شان در مورد این نمایش به جنبه آگاهی بخشی نمایش در ارتباط با رویدادهای اجتماعی اعتراضی کنونی و هم‌زمانی محور آن درباره‌ی فجایع تجاوز و آزار جنسی به زنان و دختران به‌ویژه در عرصه سینما و تئاتراشاره کرده اند.. من اعتقاد چندانی به وجه آگاهی بخشی این نمایش ندارم فکر می کنم جابر رمضانی دغدغه زیادی نسبت به مسائل جنسیتی و جنبش زنان در این نمایش ندارد به نظر می رسد همانطور که در پی لانسه ... دیدن ادامه ›› کردن خودش به عنوان یک کارگردان اکسپریمنتال جنجالی است به طوریکه در متن اجرا هم بارها به آن اشاره شده بود صرفا از مسئله تجاوز به شکلی که طرح می شود بیشتر قصد تکنیکال دارد. به مهیب بودن و دهشتبار بودن نوع تجاوز نظر داشته تا به واسطه طرحش ذیل شیوه تئاترIn-yer-face مخاطب شوکه و بهت زده شود و در ادامه حتی با شجاعت برانگیزاننده ای یک واقعیت نمایشی از نام و جایگاه خودش در کسوت کارگردان و البته برخی از بازیگرانش می سازد که آن هم شوکه کننده است. موضوع ذهنیت تجاوز به نوزاد و پورنوگرافی کودکان و کتک زدن تماشاگر نمایش توسط بازیگر نمایش...
استفاده از نام خود جابر رمضانی البته در واقعیت نمایشی مخاطب، یک خودافشاگری ویرانگر و جسارت تخریبی و البته نمایشی در راستای متحیر کردن مخاطبان در روال تکنیکی نمایش قابل بررسی است و نه بیشتر... اما مسئله یا شاید پرسش اصلی اینجا است که نام حقیقی و حقوقی جابر رمضانی( خارج از این نام در واقعیت نمایش مخاطب) در برابر رویدادهای اجتماعی و روایت های تجاوز به زنان دست اندرکار سینما و تئاتر چگونه تحلیل میشود؟ موضع گیری او خارج از صحنه و سالن امن تئاتر و به دور از واقعیت نمایشی که در آن به بیرحمانه ترین شکل ممکن افشاگری خودویرانگرانه ای می کند و خود نمایشی اش را به مسلخ می کشاند، چیست؟ خارج از این یک ساعت و خورده ای اجرا، آیا در واقعیت بیرونی اجتماعی که در آن گویا تعدادی هنرجو تئاتر روایت های موردتعرض قرارگرفتنشان توسط یک فرد را تحت عنوان شکایت به خانه تئاتر برده اند و نتیجه ای در برنداشته جز خفه شدنشان و تداوم فعالیت آن فرد در سالهای بعدی ....آیا او و دیگر همکارن نوآور و اکسپریمنتال و پیشروی مرد او دست کم همدلی اعتراضی با جریان گسترده و ساختاری آزار زنان در محیط های کاری(اینجا تئاتر و سینما) داشته اند؟ این یک پرسش صادقانه است آیا چنین فعالیت هایی در عرصه عمومی ، خارج از سالن نمایش برای اهالی نمایش قابل پیگیری هست؟
درود اردشیرجان ، چقدر خوبه که به این موضوع پرداختی و مطلب مستقلی درج کردی. یه توضیح کوتاه و بعد به بحث انتهایی می پردازم.

ورود و خروج مخاطبان و یا اعتراض نهایی که اشاره کردی در شب اجرای من وجود نداشت. هیچ عادی سازی روال نمایش به طوری عمدی در کار نبود ( بجز دو تا سه ناظر هیات نظارت که من ایشان را از جشنواره دیده بودم لابه لای ردیف ها می گشتند و جا عوض می کردند که احتمالا کسی هم چندان انها را نشناخته باشد و فردای آن روز نمایش به مدت یک هفته توقیف شد.)
نمی دانم شب اجرای شما این تمهید برنامه ریزی شده بوده یا خیر اما به نظرم و از آنجا که بازخور بسیاری از تماشاگران به این فرم و محتوا ... دیدن ادامه ›› منفی بوده، بعید نمی دانم که انتخاب خودشان برای ترک سالن بوده باشد.

تمام آنچه در نمایش به عنوان جابر رمضانی از تاکید بر نمونه کارهای قبلی اش و خطاب کردنش توسط بازیگران دیگر اتفاق می افتد، عینا و دقیقا متن نمایش است.
در متن تاکید می شود : بازیگران می توانند(اما بهتر است نام واقعی اشان باشد) نامهای انتخابی داشته باشند اما کاراکتر کارگردان که الزاما بازی خود کارگردان اصلی نمایش است باید با اسم حقیقی خودش حضور داشته و بازیگر باشد.
حتی اینکه نامی از کارگردان اکسپریمنتال و پیشرو و آوانگارد هم برده می شود در متن وجود دارد :))) کمااینکه من هم در هنگام تماشا برایم این اشاره کمی عجیب بود تا متن نمایشنامه را خواندم و متوجه شدم حضور کودک ( درمتن نوزاد است)، خشونت تماشاگر، و حتا جایی که بازیگر می گوید عکس بچه ام همراهم است می خواید ببینید؟ ، یا تمام دیالوگ های لیلی رشیدی که برای من کلیشه می آمد ، دیدن تصاویر و فیلم های تجاوزها و خلاصه تمام وقایع بجز 1/ تجربه جابر از ماشین بیرون شهر و دختران در آن و 2/ تحصن برای اعتراضات تاتر نگار، که در متن اعتراضات به جنگ است، چیز دیگری تغییر داده نشده. و صحنه آخر هم مهمانی در هتل است نه در خانه کارگردان.
اینها را اشاره کردم که بدانیم چقدر هوشمندانه متن اصلی در جایی و زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که همزمانی نزدیکی با شرایط فعلی دارد. نگاهی و درد مشترکی جهانی و از قضا همین کارگردان سال 96 درباره تجاوز دختری نمایش می سازد که هنوز بحث داغ روز نبود. آن زمان هم در نمایش دیدیم چطور یک عزم درونی و بیرونی خانواده برای انکار یا پنهان کاری این وقایع که خیانت مسلم به آزاردیده و کل دختران و زنان چنین جوامعی است، وجود دارد.
نه تنها هیچ حمایتی که نیست بلکه انگ و برچسبها به سمت مقصر بودن آسیب دیده است.

اما درباره بخش آخر .... اگرچه من هم موافقم که نیازمند اکت بیشتری از یک هنرمند در چنین شرایطی هستیم اما مگر کار یک هنرمند همین حضور و رسانا بودن این شرایط بروی صحنه تاتر یا فیلم و سینما، و یا هر عرصه هنری دیگر نیست؟
مگر بخشی از حرفهایش را یک هنرمند با کار و اثرش نمی گوید؟
با همین نگاه اجمالی به تمام اجراهای روی صحنه فعلی در پایتخت، کدام دغدغه مند است؟ کدام دارد عادی سازی شرایط جامعه را تبلیغ می کند؟
کدام دارد تلخی های موجود را نشان می دهد و کدام به متن های دست چندم که سویه هایی از وضعیت روز جامعه هم ندارند، یا با خنده های کذایی پر است، می پردازد؟؟
من جسارت کارگردانی را تحسین می کنم که متنی این چنین را انتخاب می کند که طبق دستور صحنه، بازیگران باید پراکنده در میان تماشاگران نشسته باشند، و صحنه دوسویه و هیچِ هیچ چیزی مابین نداشته باشد، تا مرزی بین نمایش و واقعیت از بین برود، تا هر مخاطب بجای آنکه صدا را از روبرو و صحنه و بطوری نمایشی بشنود از کنار گوشش از جایی نامعلوم در سالن ، بشنود و فکر کند از میان این جمعیت هستند کسانی که همین ارتکابات را دارند، خودش چندبار چنین وسوسه یا آزارهایی را به دیگران رسانده است؟ هیچ مرزی بین بازیگری که در حاشیه امن صحنه و نقش است، با کاراکتر اصلی بازیگری که در میان جمعیت گم است، وجود ندارد. ما هر کدام ممکن است ازاردیده یا آزاررسان بوده باشیم یا کسی که کنار من صندلی بغل نشسته است یا آن تماشاگر روبرو....
اصل ماجرای مولف درباره دختری ست که پدرش به او تجاوز کرده. این پدیده شوم که ما نادر می دانیم، بارها و بارها در حال رخ دادن است
علی باقری دیالوگی می گوید : ما فکر می کردیم این تعداد کم است اما آنقدر زیاد بودند پدران و برادرهایی که به دختران و خواهران خود تجاوز داشته اند که در تصور نمی گنجد.
بله نقش آگاهی رسانی از نظر من پررنگ است چون می فهماند، ما جامعه پرخطری داشته و داریم که تمایلی به پنهانکاری و انکار دارد. تمایل به عادی سازی و گیر دادن به حجاب و اعتراض دارد اما هزاران بار فجایع این چنینی رخ می دهد و سرپوش گذاشته می شود. ما باید آنها را افشا کنیم و آزاردیده آنقدر قوی باشد که درباره اش حرف بزند. حتی در برابر جمعیت.. و آزاررسان مسئولیت کارش را برعهده بگیرد .و بداند دیگر سکوت و اغماضی جود ندارد.

سپاس و احترام.
۲۱ خرداد ۱۴۰۱
سید حسام حجازیان
واقعا که چه قلمی دارید و چقدر خوب نگاه میکنید کار رو لذت بردم منم دوست نداشتم و ارتباط خیلی کمی گرفتم، دلیلش رو نمیدونستم که شما گفتید!
سپاس از شما سید حسام عزیز، واقعن محبت دارین شما در حق من🙏🏼🍃
۰۱ تیر ۱۴۰۱
ابرشیر
"مصادره متنی که اضلاعش بیرون از فرم نمایش کاشته شده و شخصی سازی ناهمگن بر اساس خرده روایات از بطن اثر بیرون زده است." "در نهایت اثر حاصل، تلاشی عقیم برای واکشی تصاویر ذهنی ...
ارادتمندم و چشم سعی می کنم تئاتری ها را قرارش بدم، باز هم از شما دوست بزرگوار و وقتی که میگذارین ممنونم🙏🏼🍀
۰۱ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید