Crimes of the Future Movie
By David Cronenberg
[ معناگرایی بدن های پوچ ]
«دیوید کراننبرگ» فیلمساز کانادایی در جدیدترین اثرش با عنوان جنایات آینده رد پایی بر نظریات روان تنی و فیزیک بدن در آینده ی اکونومیستی بشر از خودش به جای گذاشته است تا همواره او را یکی از پیشتازان ژانرهای علمی-تخیلی«Sci-fi» و ترسناک«Horror» سینما تؤامان در حوزه «Body Horror» قلمداد کنیم.
قتل کودک پلاستیک خور «بِرکِن» توسط مادرش حادثه محرک اولیه فیلم «جنایات آینده» است که به سرعت به وقوع می پیوندد تا فیلمساز سایه ای از نقطه عطف دوم و آخر و دراماتیک فیلمش را کاشته باشد.
رویارویی مادری سنتی و با تفکرات کلاسیک در برابر نسل جدید تهی شده از معنا و عاطفه از قرار معلوم تفاسیر
... دیدن ادامه ››
جدیدی را در لایه ی درونی پیرنگ بیرونی اثر جستجو می کند.
در جهان برساخت کراننبرگ درد در واقعیت خارجی اش از بین رفته است و باید آن را فقط در خواب حسش کرد.
در مرکز ثبت اندام جدید متخصصان ثبت اندام مسؤول تتو اندام جدید درونی هستند که از نگاه آنها ثبت اندام جدید جلوه ای از زیباییست.
آنها این اندام را موروثی دانسته و در نسل ها و فرزندان جدید قابل توسعه می دانند و می گویند به احتمال زیاد نسل های جدید دیگر آن انسان سنتی و قدیمی نیست.
تفکرات نویسنده ی کانادایی از همین مجرا قابلیت تفسیر شدن می یابد تا او همواره با ماخولیای ذهنی خود که برتافته از درک جدی فراواقعیات بشر در قرن آینده است انسان امروزی را متوجه مشکلاتش در جامعه ی ملتهب تکنولوژی زده کند.
اضمحلال اعضای بدن و نوسازی آن به موازات نابودی و بنای مجدد معیارها و ارزش های اخلاقی جامعه انسانی قرار است تا جهان کراننبرگی را شاخ و برگ بدهد.
واحد سارک(تختخواب کالبدشکافی) قلم موی نقاشی دستیار سائول، کاپریس است.
کاپریس با بازی «لئا سیدو» حک کننده اندام درونی سائول با بازی «ویگو مورتنسن» است.
تنانگی بشر از روی دستگاه سارک به ساز و کاری جدید می رسد.
تعریف واژگان عشق و لذت در نقطه ی عطف اولیه فیلم در واحد سارک، شکافیست که به تغییرات ریشه ای از خود دست می زند.
نمایش واحد سارک با هدایت کاپریس جنون سادیسمی را در افراد جامعه گسترش می دهد و تغییراتی شگرف در حوزه ی تعاریف زیبایی اندام و خودشیفته محوری آنان به وجود می آورد.
دیالوگهای زیر متن دار در سرتاسر اثر به چشم می خورد تا معنا را در بدن های پوچ و پلاستیکی و تهی شده به تفسیر وا دارد.
واحد ثبت اعتقاد دارد که اندام درونی جدید و خلق آنها توسط افرادی مثل سائول خلق یک اثر هنریست زیرا رنج واقعی برای خلق آن در بدن توسط سائول کشیده شده است.
کراننبرگ شیمی بدن را سوژه ی تنانگی بشری قرار می دهد و با بینهایت قلمداد کردن آن بسان سرزمینی ناشناخته اثرش را بر پایه کشف اسرارآمیز بدن استوار می کند.
تغییر یا اضافه شدن به تعاریف هنری در مسیر نمایشی تنانه در دستور سوررئالیسمی فیلمساز است.
سائول می خواهد رنجی تصادفی را به اختیارش در آورد تا خلق اندام درونی با درایت ذهنی خودش متولد شود تا با مفهوم اصلی واژه ی «هنر» به سبب زیبایی شناسی معناگرا همسو شود.
تختخواب و صندلی دستساز با ترکیبات استخوانی اش، سائول را در هضم درونی غذا و خواب راحت کمک می کند، انسان سمبولیکی که از کارکرد اندام های عادی اش بازداشته شده و وقتش صرف خلق و توسعه ی اندام جدید و تتوی آن است.
کاپریس نیز در سرایت این حس وهم انگیز به سوی زخم برداشتن تؤام با لذت دخیل می شود تا درک جدیدی از زیبایی برای آنان از درد و رنج زخم های آغشته به خون رقم بخورد.
اُبژه ی جنسی در نگاه کراننبرگ بر اساس شیمی بدن هایی که تحت تأثیر فناوری های جهان معاصرند تغییر می کند و از تعاریف کلاسیکش خارج می شود.
انسان های جدید به سوی خودشیفتگی تؤام با درد و رنج تنانه همراه می شوند و زیبایی های جدید ظاهری در تعارض با زیبایی های کلاسیک قدیمی قرار می گیرد.
خبرچین بودن «سائول تنسر» و کار پنهانی او برای دولت وقت خبر از اشاعه ی قانونی و با احتیاط اخلاقی جامعه ی نو است که دولت ها نیز از آن باخبرند و با این تغییرات، انسان ها را مشغول مفاهیم نو انگارانه و هدایت شونده بر اساس بحران غذایی حاضر می کنند.
دو کارشناس دولتی ماشین آلات جراحی و نگهداری بیو دارویی افراد تحت نمایش از شرکت لایف فرمر نیز قوه ی مضاعف انتاگونیستی قصه کراننبرگ کاناداییست. کارشناسانی که خود آلوده ی لذات جدید شده اند و با دستور نماینده ی قانونی دولت «کاپ» افرادی نظیر دکتر ناساتیر از سد راه تحقیق و پژوهش برای درک چرایی لذات جدید با کشته شدن کنار می روند.
در فرایند فیلم شدن «جنایات آینده»، عمل جراحی نوعی احساس در اُبژه ی جنسی است.
شکنجه و آزارگری بدنی در مسیر تنش ها و روزمرگی ها مرهمی برای دردهای بشری به حساب خواهد آمد.
مادر برکن(قاتل) معتقد است همسرش لَنگ داتریس بچه ی آنها را اختراع کرده است. او از حس مادری به دور است و تولد فرزندش را با واژه ی اختراع عوض می کند.
داتریس یک کارگاه شکلات سازی مصنوعی دارد که رفته رفته با اعضای جدید بدن و نسل های جدید همسو می شود تا آنها را به خوردن پلاستیک و ترشح هورمون های جدید هضم کننده ی آنها وا دارد.
خرده پیرنگ جذب شوندگی تیملین (کارمند ویپت در بخش اندام نگاری) به سائول بر اساس قدرت کاریزماتیکش کنایه از مسیر قدرتمند خالی شدن از تعاریف کلاسیک اخلاقی و تغییر در شیوه لذت بردن انسانی را نوید می دهد. زنی با صدای شبه ربات که با درک جدیدی از حواس پنجگانه به خصوص حس لامسه طرف می شود. لمسی که در اثر سرایت وجودی اعضای جدید و درونی سائول او را راهی سرزمینی نو و بکر از معنا کرده است، معناگرایی که از مصنوعات ساخت بشر او را در جنون و مرز بین خودی و پرتگاه بی خودی قرار داده است.
نقطه ی عطف ثانویه، نمایش اندام درونی پس از کالبدشکافی جسد بِرکِن است.
کالبدشکافی که قدرت اندام مصنوع شده و تمام عیاری از یک مُرده را به نمایش می گذارد.
اندام به تکامل رسیده ای که از مسیر انسان بودن دور می شود و انسانی جدید را پایه گذاری می کند، انسانی که نتنها غذایش شکلات بنفشیست که از پلاستیک ساخته شده بلکه رفتارهایش نیز همسنگ با ماشین ها خواهد بود.
نقطه ی اوج روایت یعنی نمایش کالبد شکافی بِرکِن با قدرت ماورایی درک انسان های اطراف و استحاله ی آنان روبروست تا جاییکه سائول به جسد مرده ی بِرکِن و پدرش که به دست نیروهای دولتی کشته می شود با عنوان شخصیت های آرمانگرا لقب شهید را به آنها می دهد.
جسد بی جان بِرکِن در هاله ای از نورهای بنفش و آبی از خودش زیبایی محض تولید می کند تا او کعبه آمال پرستش بسان انسانی مقّدس بشمار برود.
نمایش هیولایی اندام تتو شده ی بِرکِن و معنایی که در بدن او نهفته است توسط مادرش به امحا می رود تا هرج و مرج درونی به زیست و زندگی نوین نزدیک نشود.
سازگاری بدن سائول با شکلات بنفش در سکانس پایانی نشانگر تغییرات اکونومیکی جدید در عصر آینده خواهد بود.
دیوید کراننبرگ فیلمش را در لامکانی و لازمانی محض طراحی صحنه کرده تا سوژه ی خوردن و تناول مصنوعات بشری در هر زمان و مکانی محتمل باشد.
موسیقی «هوارد شور» کانادایی با بهره گیری از سازهای اکوستیک، بادی و زهی مخاطبش را به ورطه ای سهمگین از جنس تاریکی با چگالی ضد ماده پرتاب می کند تا موسیقی متن فیلم «جنایات آینده» از شاخص ترین عناصر سبکی اثر جدید فیلمساز کانادایی به حساب آید.
جهان رادیکال،سیاه، کوچک، فشرده و عمیق «دیوید کراننبرگ» در «جنایات آینده» نویدگر دگرگونی بنیادین در اعضای بدن و تعاریف متضاد زیبایی شناسی انسانی و تغییر در رفتارهای تنانه و احساسات آدمیان در قرن آتی است تا کماکان پیرنگ اصلی فیلم همانا واژه ی «کشف» باقی بماند، کشف انسان های پسامدرن در عصر جدید که در بحران آب و هوایی و غذایی قرار خواهد گرفت.
مسخ انسان سنتی در گرو شیمی و زیست بدنی که با مصنوعات ساخت بشری هم جهت می شود تا در رقص مهیب فناوری های روز او نیز به سوی رُبات شدن و زیست ماشینی نیل کند و در این میل واحد مفاهیم اخلاقی و انسانیت به باریک ترین و کم رمق ترین شکل ممکنش در آمده و در واپسین جان دادن هایش در موزه ی معاصر انسان های کراننبرگی بایگانی می شود.
برگرفته از روزنامه اعتماد ٢٥ تیرماه ١٤٠١
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/Main/Page/2162/6