در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | صادق درباره نمایش دوباره بازی: (!! افشای کامل داستان !!) جرأت با حقیقت؟ همیشه جرأت. شاید جرأت ا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:06:54
(!! افشای کامل داستان !!)

جرأت با حقیقت؟ همیشه جرأت.

شاید جرأت انجام هرکاری حتی احمقانه‌ترین بازی، تنها دلیلی باشه تا ثابت کنه؛ من هستم!

کی ... دیدن ادامه ›› جرأت داره وقتی همه چیو برده؛ دوباره بازی کنه؟
وقتی یه دایناسور رو با بدبختی برداشت، بره سراغ دومی؟
وقتی میدونه دستگیر میشه، بره توی صف پاسپورت؟!

ولی میارزید!

اخراج شدن به انداختن عکس روی بیلبورد میارزید؛
فرار کردن به آتیش زدن اون لند کروز میارزید؛
دستگیر شدن و اعتراف به قتل به فشار دادن پدال گاز تا توی اون اسباب‌بازی فروشی لعنتی میارزید!

مگه همه چی بازی نیست؟
/
اول با ایده خلاقانه نوشته شدن اسمم تماشاگرا روی نمایشگر به وجد اومدمم
و با نحوه نگاه مرد پشت میز و مهر کردن دستم حدس میزدم که به ملاقات زندانی میرم.

زندانی‌ای که همه چیو اعتراف می‌کنه
اما چه اعترافی! اسماعیل؛ چه اعترافی!

با اون بازی درخشان!! هر صحنه‌ای رو که تعریف می‌کرد؛ کاملا همه چیز رو می‌شد تصور کرد
واقعا خیره‌کننده بود؛ این چرخش داستانی پشت سر هم و یک ساعت دیالوگ، فقط از یک بازیگر حرفه‌ای برمیاد. انقدر ملموس بود که راحت می‌شد با شخصیت ارتباط برقرار کرد و بهش حق داد.
/
صحنه به صورت بازی الاکنگ بالا و پایین میره و تماشاگرا توی یه بازی دیگه قراردارن
اگرچه ایده بازی تماشگرا خلاقانه بود ولی بنظرم اجرای ضعیفی داشت
درحالی که شاید خیلی جالب‌تر میتونست ارتباط تماشاگر با بازی بین نمایش برقرار بشه.

از معدود اجراهایی بود که نقاط گنگ کمی داشت و همه چیز تا آخر نمایش حل شد.
و واقعا لذت بردم.

راستی خراب شدن خونه رو خوب حس کردی؟
///
پ.ن: تذکر حجاب توی سالن از حالت عادی هم خیلی بیشتر بود .. دیگه هر کسی یه جایی بیخیال میشه ولی اینا ول کن نبودند. خیلی هم توی نقششون فرو رفته بودند به همه چی ایراد میگرفتند!
می خواستن پولشون حَلال باشه...
۲۴ مرداد ۱۴۰۲
فرهان عزیزی
سپاس از این پیشنهاد درخشانتون دوست عزیز 🙏🏻🌹
ارادتمندم...
خوشحالم خوشنود بودید از دیدن اجرا...
۲۴ مرداد ۱۴۰۲
لذت بردم از نقدتون و وای از اسماعیل!
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید