تو بابا بالا سرت نبوده باید ادب شی …
از فقر و فقدان سایه ی سَر تا عصیان و سقوط ..
روایت زخم هایی عمیق بر روح معصوم کودکی نحیف اما جسور تا طغیان
... دیدن ادامه ››
هوش سیاه جوانی سرکش که راه نا کجا آباد را بر می گزیند آنجا که عشق با آن ید بیضاء و زره پولادین و سلاح بُرّایش حریف عنصر موذی و نا پیدای طمع نمی شود .
مهر مادری اما دست بالای قمار آخر است ..
مادری که هرگز نرقصیده اما دیگر خاطرش خالیست از هر چه بد و خوب و زشت و زیباست و تنها بوی نفت است که از زمین زیر پایش به مشامش میرسد ، زمینی که آخرین داییناسور آنجا چال است ..
متن درگیر کننده و پیش رونده ی “ دوباره بازی “ در محور آسیب شناسی فردی شخصیت کیوان و جنبه های روانشناختی آن بسیار موفق تر است تا بخش های کنایه آمیز و سیاسی آن که به نظر میرسد شاید بعدا به آن الحاق شده است که کاملا از اجرا جدا مانده و از آن بیرون زده است و نتوانسته ترکیبی جذاب آنچنان که شاید انتظار میرفته را ایجاد کند هر چند که اگر تلاشی در جهت کنش گری اجتماعی و حرفه ای و ادای دینی به آسیب دیده گان وقایع اخیر کشور فرانسه بوده باشد قابل احترام است !
همچنین تعلیق های زمانی دُرُست متنی با اجرای دقیق و به اندازه ی اسماعیل گرجی آن را اثر گذارتر به نمایش میگذارد .
دکور خلاقانه و نیز نور و موسیقی مناسب فضای اثر به هر چه قابل قبول تر شدن آن کمک شایانی میکند تا شاید بعد از ضربه ی مهلک و مهیبی که فضای هنری کشور علی الخصوص تئاتر متحمل شد بتواند سر آغاز شروعی مجدد و امیدوارانه باشد هر چند که به نظر نیاز به زمان بیشتری برای نرمالیزاسیون اتمسفر حاکم بر جامعه ی هنر و مخاطبان آن است .
پ . ن اول :
علیرغم درک مسائل اقتصادی که بی شک گریبانگیر گروه های هنری و تولید کننده گان آثار تئاتریست اما روال قیمت گذاری های جدید تا حد زیادی نا امید کننده و غیر خوشبینانه است .
پ . ن دوم
حالا که بحث تنظیم و تصویب انواع لوایح صیانتی با تضامن اجرایی نرم و سخت و با تمام ظرفیت در حال وقوع و داغ است ، خوب بود لایحه ای هم تحت عنوان عدم ورود هر گونه گوشی تلفن همراه به داخل سالن های تئاتر تصویب میشد و عوامل جلوگیری از حضور این جرثومه فساد و تذکر دهنده گان و شهروند خبرنگاران هم ضمن مصونیت مورد تشویق و حمایت نیز قرار میگرفتند تا هر چه بیش از پیش رستگار میشدیم !