نمایش زخم تجربه نابی بود از تئاتر ابزورد و کمدی گروتسک. ساختمان روایت، موقعیت ها و درگیری های کارکتر ها و در هم تنیدگی این درگیری ها و از همه
... دیدن ادامه ››
مهم تر تسخیر شدگی شان، همه و همه دست به دست هم داده بود تا این تجربه را به خالص ترین شکل ممکن به ما منتقل کند. تسخیرشدگی کارکتر ها با سلسله مراتبی باور پذیر و منطقی اتفاق می افتاد. کشیش نقشی حیاتی در فروپاشی روانی تک تک کارکتر ها بازی میکرد و در زندگی همه شان رخنه کرده بود. اما خود او در تسلط کامل خروس بود. خروس آرام آرام کشیش را از خودش خالی و بر وجود او مسلط میشد و دیگران که تحت سلطه کشیش بودند هم به همین نسبت دچار فروپاشی و از خودبیگانگی میشدند. نمایش وحشتناک بود، واقعن وحشتناک. به تماشاگرانی که شاید دچار تشویش شدند و هر لحظه منتظر بودند از سالن در بروند حق میدهم. نمیشود با دور زدن های پی در پی در لوپ های روایتی که هربار بیشتر از کنترل خارج میشوند با احساس خوشحالی از سالن بیرون آمد. چرخ زدن در این لوپ ها همچنان که وحشتناک تر میشد مضحک تر نیز جلوه میکرد و آرام آرام به مضحکه ای تمام عیار تبدیل میشد. مثل کابوسی که با یادآوری مضحک بودنش پوزخند میزنیم. طعم کمدی گروتسک در همین آمیختگی متناسب وحشت و کمدی به شکوفایی رسید. تبریک و خسته نباشید به گروه و مخصوصا تیم بازیگری که هماهنگی، توانایی و تسلطشان شگفت بود.