درودها بر تک تک شان _ دیدن ِ استاد عزیزم آقای اصغر فریدی ماسوله که گنجینه ی رقص های فولکلور است ، کسیکه برایم مصداق ِ یک انسان ِ بی نظیر است و شرافت اش در تئاتر مثال زدنی ست، لدت بخش بود ُ تماشایی / و من سر تعظیم برایش فرود می آورم_
و اما رفقایم کسانیکه می دانم و شاهد تک تک زحماتشان در این سالها بودم ، کسانیکه رقص را می دانند بازیگری را، احساس را می شناسند... از بهادر عزیز که دست مریزاد بر او و زحماتش و علیرضا و محمد رضای عزیز که آدم حسابی هستند ُ حرفه ای و بهزاد جان که می درخشید ُ می درخشید و محسن ِ عزیز، همان طور آرام ، که دیدنش لذت بخش بود و مهرداد که حرفی نمی ماند جز اوج بودنش و محمد ِ عزیز رفیق با معرفت و کار بلد که در هر سبکی درخشان است و لایق درخشش و لاله ی زیبا و هنرمند که صحنه را به زیبایی می شناسد رقص را می داند و لایق است ُ حرفه ای ، کمال ِ عزیز و مهربان که خوش درخشید _ و تک تک دوستانی که به روی صحنه لحظه ای خارج از ریتم نبودند چنان درخشیدند ُ به نمایش گذاشتن آن چه که می بایست ، و زیر ِ نور ِ صحنه در آن فضا عرق هایشان گواه ِ همه چیز است ...سماع کار هر کسی نیست و صحنه جای هر کسی نیست _
و اما آوای زیبای کوروش ِ عزیز که جان بخشیده بود و جان می گرفت از صحنه و بازیگرانش و نوای ِ بچه های موسیقی _ این کار نه از برای اینکه کار استاد عزیزم آقای مسافر است و همینطور طراحی استاد ِ عزیزم نادر رجب پور و سعید جان داخ نه از سر بودن رفقایم(که صد البته و صدها همگی بی نظیر ُ بی نقص اند) بلکه از آن جهت که در این آشوب ِ مدرن ِ ادعا که هر کسی برای خودش کار به روی صحنه میبرد و هنر را به ابتذال کشانده است ، دیدنی ست ُ لایق ستایش، لحظه ای چشم از تک تک شان بر نخواهید داشت و گذر ِ زمان را احساس نخواهید کرد _ بدون حتی یک دیالوگ / بدن هایشان با شما سخن می گوید و جان خواهید گرفت /
❣🌸