اعترافها و دروغها
(خطر اسپویل)
خسته نباشید میگم.
معنی تئاتر تعاملی در ایران بد جا افتاده واقعا. اینکه من کسی رو ببخشم یا نبخشم، تاثیری در سرنوشت حقوقی اون نداره. این قضیه که خودت رو جای کسی بذاری و ببینی جنایتی که انجام داده، قابل بخشش هست یا اینکه اصلا مقتول حقش بوده بمیره یا نه، دمده شده واقعا. از جنایت و مکافات داستایوفسکی اینو داشتیم و در ایران هم، فیلمهای اصغر فرهادی(نه از نوع جنایی بلکه از نوع قضاوت مخاطب و سوال ایجاد کردن) اینطوری بودن. پس سانتیمانتاله این نوع از تعامل. بهترین شخصیت کار برای من سعید(دکتر) بود که شخصیتپردازی درستی داشت. این شیوه که یک کار تلخ رو با لحظات طنز، تلطیف کنی هم رو مخمه. هرچند به تیکههای طنزش واقعا خندیدم اما این شیوه رو که فراگیر هم شده، دوس ندارم. متن رو هم دوس نداشتم. قابل پیشبینی بود. یه جاهایی هم جم تیوی میشد. بازیهای بدی نداشت. خانم معتاد خوب بود. هرچند نمیدونم چرا هر زنی که تو ایران نقش معتاد بازی میکنه، خوب درش میاره. کارگردانی ساده و پیش پا افتاده بود. عدم استفاده از موسیقی رو پسندیدم. قصه اونقدر تلخه که موسیقی فقط رومانتیکش میکرد. در کل کار متوسط رو به پایینی بود برای من