در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | احمد بیگی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:30:35
 

عاشق از قاضی نترسد می بیار

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
فرش ایرانی، به‌همراه ناخونک‌هایی از این‌جا و از اون‌جا.
احمد بیگی (ahmadbeigi)
درباره نمایش برف شادی i
همه‌مان درست شبیه برف شادی، منتظر چیزی هستیم؛ بعد از کمی تامل میبینیم دقیقا انتظار ان چیزی را که میکشیم بعد از به دست آوردن، هیچ احساسی برایش نداریم.
در همین راستا یاد شعری از مولانا افتادم:
کوزه بودش آب می‌نامد بدست-----آب را چون یافت خود کوزه شکست.
ما کودکانی بزرگسال هستیم که ولع تغییر و داشتن همه چیز را داریم. با اینکه میدانیم در آخر هیچ چیز برای ما نیست.
و نتوانستیم انچه که میخواهیم را بدست بیاوریم چون آدم بزرگ ها صلاح ما را میخواهند.
stanco، سپهر و امیر مسعود این را خواندند
Somayeh Rahmati این را دوست دارد
بیاین و با یه دید دیگه نگاه کنیم. نمادها، اتفاقات، حرفها... همه رو از زاویه دیگه ببینیم و با دید کودک بهش نگاه نکنیم. این تیاتر حرفهای زیادی داشت. جایزه برای کسی که قانون رو زیر پا گذاشت؟ اعمال قانون اونم از طرف کسی که میدونست اشتباهه، سایه ای که همه چیزو اون جور که میخاست کنترل میکرد و خیلی چیزای دیگه که با دقت و یکم زاویه دید مناسب میشد خیلی چیزا ازین تئاتر فهمید. یکی از جالبترین نکات اسامی کاراکترها بود که با اسم بازیگرها اجرا شد. بولد کردن شخصی که روی صندلی بود اونم برای لاپوشونی خطای یک شخص دیگه، هرج و مرج بعد از پیدا شدن یک وسیله ممنوعه، اجرای خلاف قانونی که گذاشته شده شده بود اونم توی تاریکترین زمان ممکن؟
خیلی با برداشت شما متفاوته. یه بار دیگه از یه زاویه دیگه، خیلی حرفها داشت این تئاتر ...
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
( کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم )
این تیتر کتاب از اسلاونکا دراکولیچ هم میتونه ارتباط معنایی پیدا کنه با اثری که اجرا میشه! چطوره اینگونه نگاه کنیم؟
دقیقا برداشت ها متفاوته، نمیدونم چرا همه ما سعی داریم هر چیزی را که میبینم به سیاست ربط بدیم تا بتونیم فریاد هامون رو تو نطفه خفه کنیم؟
خلاف قانون، در تاریک زمان ممکن؛ و سایه ای که همه را کنترل میکرد به واسطه شخصی که میدونست اشتباهه، اما تاثیر نداشت....
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
احمد بیگی
( کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم ) این تیتر کتاب از اسلاونکا دراکولیچ هم میتونه ارتباط معنایی پیدا کنه با اثری که اجرا میشه! چطوره اینگونه نگاه کنیم؟ دقیقا برداشت ها متفاوته، نمیدونم ...
خوبه که توی نوشته متن یه دست باشه، یه خط عامیانه و یه خط ادبی...
بگذریم.
شاید سعی و تلاش شما فقط دیدن، تصور سیاسی و خفه شدن فریادتون در نطفه باشه، اما برای افراد دیگه میتونه زنده نگه داشتن فریادها برای به صدا در آوردن در زمان مناسب باشه.
معمولا در هر برهه تاریخی، اتفاقاتی که در مسیری میفته،متناسب با احوالات جامعه توی همون برهه رو داره. اصولا فقط فعالیت یا خوندن آثار ادبی نمیتونه تصور انسان از روند رشد اتفاقات جامعه رو به شکوفایی برسونه. برای یک کودک، خوندن کتاب قلعه حیوانات صرفا بازی با چند کاراکتر توی ... دیدن ادامه ›› نقش حیوانات مزرعه رو داره اما این یک کتاب کودک نیست!
درباره فیلم platform جایی صحبت میشد و یک نفر اندازه یک کتاب به تحلیل نشست و شخص دیگه با گفتن جمله«فیلم چرت و بی سرو تهی بود» بحث رو به آخر رسوند. ممنونم از اینکه دیدگاه زیبا و معصومانه خودتون رو بهم نشون دادین. حق با شماست... ختم کلام.
یا حق
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هیچ باورم نمیشود که همچین اثری را در سالن اصلی تئاتر شهر دیده‌ام ؛
تلاش گروه اجرایی در این نمایش تحسین بر انگیز و به خوبی قابل مشاهده بود اما ذهن آشفته کارگردانِ اثر نمیتوانست زحمات این گروه پر تلاش را به خوبی نمایان کند .
گوش های مخاطب از موسیقی های پراکنده خسته شده بود . و گاهی با خود تکرار میکرد : ای کاش کمی در این نمایش سکوت را لمس کنم . چرا که در این اثر ، موسیقی پشت به پشت از بلندگو های سالن پخش میشد .
کوتاه عرض میکنم ، در این نمایش ، کارگردان کاش در سلیقه خود تجدید نظر میکرد و درود میفرستم به طراح حرکت این نمایش آقای علی قاجاری .
لازم به ذکر است این نمایش یک پرفومنس تئاتر بود که در هیچ تبلیغاتی بنده ندیدم عنوان شود .
روح پاک فروغ فرخزاد شاد ?
اسفند 400
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر
سینما

تماس‌ها

_ahmadbeigi_
_ahmadbeigi_