حقیقتش امشب دوتایی داشتیم پیادهروی میکردیم که خودمون رو جلوی خانه هنر دیدیم. فکر کردیم بریم یه تئاتر ببینیم. میدونستم سایکوسیس ۴:۴۸ رو صحنهست و خودمو آماده کرده بودم براش. حتا اومدم تیوال و چک کردم که چی قراره ببینیم. ولی وقتی بلیت رو خریدم، متوجه شدم اون ساعت ۱۷:۳۰ اجرا رفته و ما بلیت بودن یا نبودن؛ مسئله این نیست رو خریدیم. توفیق اجباری شد که این نمایش رو ببینیم و پای ساخته استاد عزیز علی کهن بنشینیم و چه توفیقی از این خجستهتر.
و اما درباره خود کار؛ قطعن موضوع، موضوع شریفی بود و علی کهن رو ستایش میکنم به خاطر این نگاه ظریف و هنرمندانه. پلاتو برای این کار پر بازیگر کوچک بود و مشخص بود کارگردان برای میزانسنها به سختی افتاده، اما خوشبختانه ایشون با ظرافت این مساله رو در کار حل کرده بود. در واقع کارگردانی وزنه سنگینی برای کار بود که باعث میشد بیننده تا پایان کار بهش توجه کنه و همراه باشه.
بازیها هم سیال و ریتمیک بود و همین به نظرم خیلی مهمه. سالن زندهیاد علی معلم برای استاندارد خوبی برای صدا و دیالوگهای بازیگرها نداره. اما این بازیگرهای جوان از پسش بر اومدند و برخلاف یکی دو اجرا که قبلن اونجا دیده بودم و از این معضل آزرده شده بودم، این اجرا مطبوع بود. سه تا از بازیگرها درخشان بودند به دید من و باقی، دوست دارم بیشتر از محضر استاد کهن برای یادگیری و تلمذ استفاده کنند. امیدوارم همگی موفق باشند و از کار، استقبال شایستهای بشه.
بابت پرگویی عذرخواهم.