عرض ادب و احترام خدمت تمامی دست اندر کاران این اثر قابل تحسین.بعد از مدتها دوری خودخواسته از سالن های تاتر به جهت اجراهای کم مایه از تماشای این اجرا به شدت مشعوف شدم. انتخاب متن به تنهایی نشان از تعلق خاطر کارگردان به مایه های درونی هنر تاتر است. متاسفانه این روزها شاهد اجراهایی به شدت سخیف اما با تبلیغات کلان هستیم.اجراهایی که مخاطب را پوچ و تهی اما با لب خندان به بیرون از سالن هدایت می کنند اما "سیاه خال" لب هایتان را می دوزد و چشمانتان را نمدار می کند و از همه مهمتر ذهنتان را درگیر می کند.معنای عشق چیست؟ عاشق واقعی کیست؟ جایگاه عشق در دنیای مردسالار و فاشیسم امروزه کجاست؟ احساسات زنانه در چه حدی اجازه بروز و ظهور دارند؟ آزاده کیست و آزادگی چیست؟
اینها سؤالاتی ست که مخاطب را درگیر و فعال می کند. چنین اجراهایی با این حجم از بینامتنی با آثار تاثیر گذار ادبی قطعا مخاطب را با لول متفاوتی از دریافت به خارج از سالن هدایت می کند.
از موارد مثبت دکور کاملا مرتبط با اجرا و گریم و اجرای فوق العاده آقای بهنام شرفی ست و مورد بعضا منفی و قابل بازنگری تفاوت سطح بازی دو بازیگر اصلی با سایر بازیگران است. گروهی کاملا مسلط بر اجراهایشان اما نه با پختگی دو بازیگر اصلی.این مورد به تنهایی باعث دو پارگی اجرا شده.
مورد بعدی عدم تطبیق زمان بین اتفاقات اجراست. اعدام پدر و حواشی اش تایم زیادی می برد و فاصله بین رسیدن دختر به سن بلوغ و اتفاقات بعدی با شتاب زیادی طی می شود به خصوص قسمت انتهایی اجرا که شتاب کار بالاست. دقت در زمان بندی درست به مخاطب اجازه میدهد بدون شتاب دست به تحلیل ذهنی بزند و از تراژدی پیش رویش حض بیشتری ببرد.