بنده تنها با ذهنیتی نقاد و موشکافانه به سالن پا نمیگذارم.میانه ای هم به نظرتکسویه و انتقاد بر آمیز ندارم.حضور اندیشه نویسنده و خلاقیت کارگردان و انرژی بازیگران و حس و حالی که بهم دست میده کافیه یک اجرا را دوست داشته باشم.باز نمایی حقیقت کافیه.چه تلخ چه شیرین.در این یک سال اخیر راجع به چالشها ومشگلات فرایند ساخت نمایش چند تا اجرا دیدم.هر چند که تنها موضوعیت این اجرا آفتهای تاتر نیست یکیش در همین سالن هامون بود که مرا درگیر کرد آخریش کار میثم عزیز بودکه سالها کارهایش را دنبال میکنم.دست خالی ندیدمش اینکه شاهد باشم همه عوامل از کارشان بر میآینده کسی در این هارمونی خارج نمیزنه لذت میبرم .بعد از دیدن اجرا پام به سمت منزل سست شد.از هماهنگی و چسب وانسجام وانرژی وهمه عناصر تاتر متن و بازیگری و...لذت بردم.بازیگرها با تمام وجودشان در صحنه زندگی میکردن .خودشان کوک بودن و تماشاگر را کوک میکردن .بداهه های عجیب و متحیر کننده توامان با خنده های بچسب می آمدن و .همین کافیه که در خور تقدیر باشند.آفرین به این حضورو وجود...