در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | زینب عباسی: این روزها هوس بچه بودن به سرم زده شاید باور نکنی ولی امروز من با بچه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:57:26
این روزها هوس بچه بودن به سرم زده
شاید باور نکنی ولی امروز من با بچه گربه ای بازی کردم واواز ته دل شاد شد
دیروز بچه خرگوشی وقتی که از صاحبش برای لحظه ای گرفتمش مرا بوسید
این روزها پلکم شدیدا میپرد
نمیدانم نگران چیست
من هر شب تکه ای از ابری را که در کمدم مخفی کرده ام میخورم
این روزها از کنار هرگل فروشی میگذرم گلها برایم میرقصند
این روزها دلم را تکه کرده ام
تکه ای برای مردم وتکه ی برای تنهاخودم
این روزها دخترکانی که شبیه منند کم شده اند
چهره های همیشه آشنا ... دیدن ادامه ›› برای همه!
این روزها سرم دردء دردسر دارد
پلکهایم همچنان میپرد
صبحها باگنجشککان میرقصم
وآنها درمستیء هستی برایم قصه های عاشقانهءشان را تعریف میکنند
این روزها دلم میخواهد به همراه ماهی ء کوچکم در آب پرواز کنم
این روزها هوای مرداد ماه به سرم زده
دوست دارم در زیر درخت پر پروبال انار در بیشه زار در لب رودخانه بنشینمو آواز بخوانم
دیشب مورچه ای را دیدم که با خانواده اش در زیر پتویم خواب بودند
ومن بیدارشان نکردم
دیروز به معتادی که گوشهء خیابان دراز کشیده بود ومدتها بودمرا مینگریست با تاخیر لبخند زدم واو لبخندم را بی جواب نگذاشت
این روزها درد مردم را به خوبی حس میکنم
این روزها هوس بچه بودن به سرم زده


از: زینب عباسی
بر سر پرستوهایی که مدرسه شان دیر شده
چه می آید؟
اگر مگس عسل بسازد
زنبور ها دلخور می شوند؟
آیا قطارهایی که راه گم کردند
از خجالت آب شدند؟
اگر بمیرم و ندانم چه وقتی است
ساعت را از که بپرسم؟


پابلو نرودا
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
بسیار ممنون
۰۴ خرداد ۱۳۹۱
زیبا...
سپاس بانو
۰۲ دی ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید