ای آقا انموقع سرباز بودیم بله جانم سرباز ارتش بودیم.
""عملیات نظامی ارتش ایران در ظفار برای مقابله با چریکهای جداییطلب چپگرا مائوئیستهایِ عرب در میانهیِ جنگِ سرد بر ورودی تنگه هرمز و خلیج فارس بعنوان مهمترین شاهراه نفتیِ جهان که نتیجهٔ آن موفقیتآمیز بود و باعث پیروزی ارتش عمان و متحدانش شد. عملیاتِ نظامیِ ارتشِ ایران در این جنگ به حدّی موثر واقع شد که سلطان قابوس تاج و تخت خود را مدیون ایران میدانست.
در سال ۱۳۵۱ و با امضای یک پیمان میان طرفین در تهران آغاز گردید و در آذر ۱۳۵۱ اولین یگان نظامی ایرانی وارد عمان شد. با درخواست سلطان قابوس در ۲۹ آذر ۱۳۵۲ برای پیاده شدن واحدهای واکنش سریع ارتش ایران در صلاله شدت یافت.
از تعداد نیروهای اعزامی ارقام موثقی در دست نیست و در گزارشهای مختلف از ششصد تا چهارهزار نفر برآورد شدهاست. این عملیات سه سال طول کشید و آمار کشته شدگان هیچ وقت رسماً اعلام نشد اما برخی منابع ارتش به کشتهشدن بیش از۷۲۰ نفر از نیروهای ارتش و مجروحشدن بیش از ۱۴۰۴ نفر اشاره دارند.خبر جنگ
... دیدن ادامه ››
ایران با ظفار تا ۱۳۵۳ رسماً اعلام نشد. در آن سال حکومت وقت گزارشگرانی را به منطقه فرستاد. سرانجام حکومت ایران روز ۲۵ مهر ۵۴ اعلامیه پایان کار شورشیان راصادر کرد و سلطان قابوس در آذر ۱۳۵۴ بهطور رسمی اعلام کرد که جنگ ظفار پایان یافتهاست.
تاریخ! ""
جنگ در قسمت خشک کوهستانی صلاله ظفار بود لب دریاش مثل رامسر جنگل رودخونه و قشنگ بود ولی جنگ تو قسمت بیابون کوهستانیش نزدیک مرز عمان با یمن و عربستان بود. یمن مثل افغانستان مرکز کشت مواد مخدر بود که انگلیس برای نابودی عثمانی از درون ، یمن را مانند افغانستان تبدیل به کشتزارهای مواد مخدر قات کرده بود. اون موقع سرباز ارتش بودیم از تهران و خرم آباد به ظفار نیرو از طریق پایگاه ارتش شیراز با هواپیماهای سی صد و سی به پایگاه مانستان نظامی ارتش ایران در مسقط عمان میفرستادند، این هواپیما دارای ۴ موتور توربو پراپ است تا در صورت از کار افتادن ۱ یا ۲ موتور، به راحتی قابل پرواز و کنترل باشد، شاه هم همشهریهای خودش را که جنگلی بودند به آنجا اعزام کرد ما تیز و زبل بودیم ولی دیگه مثل قدیم نبودیم دیگه شهری شده بودیم انصافا عرب های ظفار گولاخ و هیکلی عین گوریل در غارها بودند کلفتی پاهاشون و عضله اسیرهاشونو که میدیدیم خودمون خوف و ترس برمون میداشت ولی بحث تنگه هرمز بود ما بیشتر میخواستیم همین دوزار پول نفت که از این آب باریکه تنگه رد میشد قطع نشود تا بالاخره بعد پنجاه سال از مجلس مشروطه واقعی که با آغاز سلطنت رضاخان دیگه رسماً تقریبا ساخت و ساز متوقف شده بود(فقط ده درصد راه آهن کنونی کشور در آن زمان توسط انگلیسی ها ساخته شده بود و دکتر حسابی هم آنزمان دانشگاه تهران را با کمک وزیر حکمت ساخت) پول نفت در دهه پنجاه دلارهاش بیاد تو کشور و این کارخانجات دهه پنجاه ساخته شوند نیت جنگلی ها همین بود چون دیدند بالاخره بعد دوره ی بیست ساله مجلس مشروطه در ۱۲۸۵ تا ۱۳۰۵ بالاخره دوباره یکبار دیگه فرصتی برای ساخت کارخانجات پیدا شده بود ارتش هم خیلی ها رو فرستاد واقعیت خیلی های دیگه بودند که شبیه مزدورهای عرب بودند که انگار از اردن و لبنان و عراق شاید شاه آورده بود اونها خیلی کشته شده بودند جسدهاشون رو بار هواپیما میزدیم به خرم آباد می فرستادیم البته سران نظامی مثل همیشه علاوه بر جسد کلی چیزهای با ارزش دیگر را هم میگفتند اینجوری برای خودشان به ایران میفرستادند البته شاید بیشتر آمار کشته شدگان ارتش ایران آنها بودند زبون فارسی آنها نمی دانستند.خوب جنگیدیم بیشتر به خاطر سلاح های خوب آمریکایی که داشتیم تونستیم شکستشون بدیم وگرنه عربهای ظفار ، چنان پرزور و هیکلی گوریل بودند که ده نفر ما را هر کدومشون حریف بودند ارتش هم چون زمان شاه بود بساط نوشیدنی در پایگاه ایران راه انداخته بود البته اون موقع عمان دو میلیون جمعیت هم کشورش نداشت آباد هم نبود ولی سمت مسقط بلوچ زیاد بودند هنوز هم بیست درصد عمان بلوچ هستند،استان ظفار هم احتمالا اون موقع چند صد هزار نفر بیشتر جمعیت نداشت ولی هنوز هم هیکل عرب های شورشی عمانی را با پاهای برهنه شون یادمون نمیره واقعا گوریلی بودند عمان یک زمانی مثل انگلیس تا قاجار پادشاه دریاها بود و از بمبئی تا شرق آفریقا در تصرفش بود چون بلوچ زیاد داشت و بلوچ ها دریانوردهای قهاری بودند حتی یک زمانی هم بندرعباس ایران در اجاره آنها بود. ولی هرچه بود بخاطر کیفیت بالای سلاحهای امریکایی این غولهای عرب را شکستشان دادیم،بیشتر مثل تیم ملی نتیجه اش برایمان مهم بود شاه اهمیتی نداشت راستش را بخواهید خودمان هم نمیدانستیم با چه طرفی داریم میجنگیم و عقایدشان چیست فقط جنگیدیم تا بخاطر آب باریکه تنگه پیروز بشویم بعدش هم یک مدالی پادشاه عمان به ما داد که یادگار هنوز داریم.
مقبرهٔ عمران نبی، پدر مریم مقدس در شهر صلاله قرار دارد که این قبر طویلترین قبر جهان با پهنای ۸۰ سانتیمتر و درازای ۳۰ متر میباشد.عمران پدر مریم ، قبل از تولد مریم از دنیا رفت سپس مریم به معبد بیت المقدس فرستاده شد.البته این بدان معنا نیست که قد حضرت عمران(ع) 30 متر بوده است،شاید برای تکریم آن حضرت چنین مزار طویلی در نظر گرفتهاند یا مثلا قبر بیست نفر از خانواده شون هست که در گوگل میتونی عکسشو ببینی.
در نوار ساحلی شهر صلاله، درختان بلند نارگیل و موز وجود دارد که بر زیبایی این شهر ساحلی افزودهاست.عکسهای جنگل نزدیک ساحل صلاله را در گوگل مپ ببینی کیف میکنی.قبر نبی ایوب هم آنجاست.
شهرستان صَلاله به عربی (ولایة صَلاله) بزرگترین شهر و همچنین مرکز استان ظفار در کشور پادشاهی عمان است. صلاله، شهری است بندری که از دو منطقهٔ خشک کوهستانی در شمال، و جنگلی و ساحلی در جنوب تشکیل شدهاست.
عمان یک جزیره بزرگ مثل جزیره قشم دارد که آمریکایی ها در ماجرای طوفان شن طبس ، هواپیماهایشان از آنجا به طبس مستقیما پرواز کرده بود.
جنگلی سوار دوچرخه خود میشود و نان را از نانوا میگیرد به خانه میرود.