خداقوت به تمام عوامل نمایش الکترومونالیز. شروع داستان و قصه در ابتدای نمایش به شدت گیراست اما پرداخت به آن دنیای دیگری است. به نظر من خلوت بودن صحنه در طراحی، بسیار مناسب و جذاب بود البته صرفا برای این نمایش، چون خالی بودن و بی روح بودن دنیای مجازی و هوش مصنوعی رو به من انتقال میداد. بازی دو بازیگر اصلی یعنی سپهر ترابی و شیوا زارعی بسیار جذاب و خوب بود. اما چند نکته، حضور بازیگر سوم باعث از بین بردن اتمسفر شد و فضایی که ساخته شده بود را کاملا نابود کرد و دوباره ساختن آن تقریبا کاری غیرممکن بود. چرا یک راوی آن هم کاملا بیگانه با فضای نمایش وارد شد؟! و اما حضور پرده و ویدئوپروژکتور. همان قدر که هوش مصنوعی زندگی بشر را دربر گرفته ویدئو پروژکتور هم تئاتر را در بر گرفته و انگار کارکردش خیلی مهم نیست فقط چیزی است که باید باشد و اصلا مهم نیست که تمرکز بیننده را برهم میزند. نمونه های دلچسبی که از این امکان استفاده کردند کم نیستند مثل نمایش چمدان مساوات که ما پیام هایی که ارسال میشد را میخواندیم، یا فیلمتئاتر رحمانیان و سگهای انباری که بخشی از قصه که اتفاق افتاده بود و ما در صحنه نمیدیدیم را به تصویر میکشید و یا نمایش هیدن که دوربین مداربسته را شاهد بودیم و نمونه های موفق دیگر؛ اما چقدر نمایش های دیگر در استفاده از (تصویر مرده) در (نمایش زنده) موفق هستند؟
ای کاش جایی از نمایش نور تغییر میکرد و ویدئو پروژکتور خاموش میشد و صحنه کاملا برای بازیگران میشد.
با آرزوی موفقیت برای تمامی عوامل نمایش الکترومونالیز