خلاقیت ده از ده ایی در اجرا و متن که تنها خود نویسنده راز آن را میداند که چطور میتوان دو تا از شاهکارهای ادبیات نمایشی کلاسیک را با ماجرایی آنچنان بی ارتباط و دور از ذهن هنرمندانه و جذاب تلفیق کرد که اگر خود مرحوم مغفور شکسپیر کبیر هم شاهد آن می بود بعلت آچمز شده گی حاد بار دیگر دیار فانی را وداع میگفت !
مینیمالیسم حاکم نیز بر “ ستاره شدن همیشگی آدم ها در محدودیت “ خصوصا اگر جوان هموطن باشد تاکید میکند و آیه ایست بر حقانیت جوشان بودن و سیالیت هنر و اثبات میکند که هنر از بین نمیرود و تنها از حالتی به حالت دیگر تغییر شکل [ فرم ] میدهد !
“ مَثْلِث “ دوستداشتنی و به قول نازنینانم ، حال خوب کُن ، در همه ی ابعاد به اندازه است ، بی ادعاست و اما بغایت با هوش است در فرم و محتوا و آنقدر زیرکانه به تحریر درآمده است که متن آن جاریست و وقایعی حتی بعد از نگاشته شدن اش را در بر میگیرد .
برای این نمایش شریف آرزوی موفقیت دارم و خوشحالم تماشاگرش بودم .