در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | صبا کریمی درباره نمایش سی و یک رویا: خداقوت جناب مولانیا، من چند سال پیش مسابقه تلویزیونی ۴ ، ۳ ، ۲ ، ۱ رو
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:28:01
خداقوت جناب مولانیا، من چند سال پیش مسابقه تلویزیونی ۴ ، ۳ ، ۲ ، ۱ رو که شما اجرا میکردید، دنبال میکردم و همونجا مشخص بود که شما چقدر باهوش و توانمند هستید. الان هم بااین اثر فاخر دیگه هیچ شکی در توانمندی های شما باقی نمیمونه. اینکه بخوام بگم اجرای عالی ، دکور عالی ، گروه موسیقی عالی،اینا رو بقیه دوستان گفتند.
چقدر از این تیپ نمایش ها خوشم میادکه خودت باید قطعات پازل نمایش رو کنار هم بچینی ، فکر کنی ، تحلیل کنی.بعد سوار بر موج به همراه بازیگرها، موج سواری کنی، اوج بگیری ، سقوط کنی، و تک تک دیالوگ ها و حس ها رو درک کنی . چقدر برام جذاب بود.همون اواسط نمایش بود که تونستم حدس بزنم آخرش قراره چی بشه. و گریه هام آغاز شد تاآخر نمایش.
جایی که مینا با یه حس غریبی میگفت من فقط بیست سالم بود ، بغضم گرفت. چقدر میتونستم راحت درک کنم احساسات مینا رو . حتی احمد رو ، حتی فرناز که چقدر زیبا بازی کردند. حقایق زندگی در تک تک صحنه ها و دیالوگ ها عمیقا موج میزد. اولین دیالوگی که احمد از نمایشنامه مکبث خوند ، گویای کل ماجرا بود. من ، اسم احمد و مینا و فرناز و ۳۱ رویایی ها رو میذارم : قربانیانِ گمنامِ تاریخ…حتی پدر مینا که فقط خلاصه ایی از زندگیش رو میشنویم.
بااینکه آدمی هستم که به سختی گریه میکنم ولی دیشب کل نمایش منو تحت تاثیر قرار داد و گریه ام بند نمیومد. من معمولا تئاتر رو تنهایی میرم میبینم و این تنها نمایشی بود که چقدر دلم میخواست بعدش بشینم با یکی تک تک لحظاتش رو تحلیل کنم ، بگم دیدی اونجا اینو گفت منظورش ... دیدن ادامه ›› این بودا.
باید بگم در بهترین زمان زندگیم این نمایش رو دیدم، و ازین بابت خوشحالم.
کاشکی همه به رویاهاشون برسن تا بفهمن معنی زندگی این نبوده.
این اثر حتی ارزش دوبار دیدن هم داره. اگه فرصت کنم حتما تا پیش از پایان آن دوباره میام و میبنمش.