تئاتر نَطَلبیده ! که بر بستر متنی خطی ، تقریبا سر راست و نه چندان هیجان انگیز اما سیال که به لطف بازی دیدنی کاظم سیاحی و نقره ای و به اندازه و منطبق با شخصیت طراحی شده برای “ جان “ که مجتبی پیر زاده آن را به درستی ایفا میکند و نیز کاملا پایین تر از حد انتظار ستاره پسیانی ، هر چند با دنده ی سنگین اما روان و رو به جلو بیننده را تقریبا بدون افت در ریتم که حفظ کردن آن در چنین فضای متنی ایی برای صد دقیقه دشوار است با خود همراه میکند و ذیل این توجه که عنصرِ بازی ، بالای دست نمایشنامه و نیروی محرکه ی آن است نهایتا مراد میابد .
دکور همان است که باید باشد به انضمام جزئیاتی که کاملا تأثیر آن بر اجرا مشهود است و موفق میشود تماشاگر را به درون اتاق شماره ی ۳۲ متل که بوی ( ! ) میدهد بکشاند و همانجا بنشاند تا تکلیف یک زخم کهنه و قدیمی که سه روح را خراشیده روشن شود .
طراحی نور نه چندان پیچیده اما صمیمانه و موسیقی طراز و در خدمت است و هر از گاهی اجرا را روانکاری میکند .
اما در این بین به نظر میتوان گفت “ حاج کاظم “ ناجی “ نکبت “ است و با اقتدار آن را رهبری میکند تا گذشته از آنکه تماشاگر را بعد از مدتها از بازی منحصر بفرد خود بهره مند میکند و توان خود را در این عرصه و با توجه به متن نه چندان داینامیک و پر حادثه ی منظور به رخ میکشد ، بلکه به نوعی موثر در جهت مقبولیت اثر محافظه کارانه و محتاطانه ی “ پویا سعیدی پنج سال پس از نمایش موفق و پر ریسک لانچر ۵ “ ظاهر میشود .
نمایشی که در آن تنها کسی که توانسته از قسمت نا خوش آیند گذشته ی خود و تأثیر آن بر ادامه ی زندگیش عبور کند و آن را مهار و مدیریت کند شخصیت
... دیدن ادامه ››
زن داستان است و شاید این کنایه ای و ادای دینی به نیروی مخفی اما قدرتمند زنان در مواجهه با پروژه ی زندگی باشد و بدون ارتباط اما قابل تامل است بگویم مدتهاست به این فکر میکنم شاید زمان آن رسیده است که دنیا توسط زنان اداره شود …
نهایتا “ نکبت “ با توجه به جمیع جهات و شرایط عجیب و غریب این روز های کشور و البته جامعه ی هنر های نمایشی به نظر توانسته گلیم خود را ناپلئونی و شاید کمی بالاتر از آب بیرون کشیده باشد و اینطور فرض میشود که حالا حالاها فرصت است برای آنکه تقصیر ها را به گردن شکسته ی این برهه ی حساس از تاریخ این سرزمین انداخت .