در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علیرضا صحافزاده درباره نمایش آرش کمانگیر: وطن، وطن، وطن، وطن تو سبز جاودان بمان... به یاد سیاوش کسرایی که بخشه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:32:32
وطن، وطن، وطن، وطن
تو سبز جاودان بمان...
به یاد سیاوش کسرایی که بخشهایی از منظومه ی بلند او برای آرش کمانگیر در این نمایش خوانده شد و من با کلمه به کلمه و بند به بند آن که از دهان شخصیتهای نمایش ادا میشد گریستم.
برف می بارد؛

برف می بارد به روی خار ... دیدن ادامه ›› و خارا سنگ.

کوه ها خاموش،

دره ها دلتنگ؛

راه ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ ...

بر نمی شد گر ز بام خانه ها دودی،

یا که سوسوی چراغی گر پیامی مان نمی آورد،

رد پاها گر نمی افتاد روی جاده ها لغزان،

ما چه می کردیم در کولاک دل آشفته ی دم سرد؟

آنک، آنک کلبه ای روشن،

روی تپه، رو به روی من ...
نمایش آرش کمانگیر مروری بود بر تاریخ اساطیری ایران از دوران پیشدادیان تا روزگار منوچهر و ایستادگی آرش؛ موسیقی و رقص و شادی و اندوه درهم آمیخته بودند و فراز و فرود زندگی را نشان می‏دادند جایی از نمایش موبد به مادر آرش گفت خانواده تو مردمان سرزمین ایران را نجات خواهند داد اما سهم شما اندوه است و این خلاصه ای از زندگی بود فشرده، کوتاه و گویا هر فرازی را فرودی هست و در هر فرود شوق فرازی دیگر.
اگر تاخیر در شروع را در نظر نگیریم هرچند طولانی بود، باید گفت اجرای نسل، های مختلف در کنار هم، از کودک و نوجوان و جوان در یک صحنه و با هماهنگی قابل قبول با رنگ و بویی شاد و امیدوار کننده لحظات خوبی را برای خانواده به همراه داشت و کورسوی امید را در دل روشن می کرد تماشای نوجوانانی که شعر آرش کمانگیر کسرایی را میخواندند پیام قصه آرش هم امید بود و امید و ماندن و دیدن سرافرازی ایران و نابودی ضحاکان و کوتاهی دست افراسیابان. من همراه با پسرانم شش و هشت ساله و مادرم به تماشا نشستیم و همه راضی بیرون آمدیم