نکته ای که این روزها خیلی نظرم رو جلب کرده علاقه به پیچیده گویی در متن هست.
که البته این خودش شاخه بندی میشه.
یک سری از متن ها واقعا پیچیده هستن و نیاز به تامل و مکاشفه دارن، که خوب در این صورت ما از نویسنده نمی پرسیم چرا؟ سلیقش بوده و علمش بوده و وقت گذاشته نوشته. اتفاقا لذت مکاشفه داره و حس خوبی بهت میده.
مورد دوم که خیلی اذیت کننده هست اونجاست که ما فکر می کنیم متنمون پیچیدست و نیاز به مکاشفه داره و فقط در دایره ی درک عده ی کمی فرهیختست! در حالی که هر کسی ببینه متوجه سطحی بودن موضوع میشه.
خلاصه اینکه پیچیده گویی بد نیست، به شرطی که موضوع واقعا پیچیده باشه. قرار نیست از هر موضوع ساده ای ده خط تفسیر دربیاد و اصلا ایرادی نداره یک مطلب ساده رو ساده اما درست عنوان کنیم.