تالار وحدت
تئاترشهر تهران
تماشاخانه ایرانشهر
پردیس تئاتر شهرزاد
مجموعه تئاتر لبخند
تماشاخانه ملک
عمارت هما
عمارت نوفل لوشاتو
تئاتر هامون
تالار مولوی
تماشاخانه هیلاج
خانه هنر دیوار
تماشاخانه طهران
بلک باکس ایران مال
خانه نمایش داSB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:43:03
خسته نباشید به عوامل نمایش.
بازی‌ها خیلی خوب بودند.
به‌نظرم لازم است جزییات بیشتری در توضیحات ارائه شود تا مخاطب آگاهانه تصمیم بگیره.
شخصا ... دیدن ادامه ›› فکر میکنم مناسب حداقل ۱۰-۱۲ سال به بالاست.
در اینجا توضیح بیشتری از فضا و وقایع مینویسم تا شاید کمکی به انتخاب دوستان بکنه. چون امشب دیدم که تعدادی از بچه‌ها گریه کردند، ترسیدند، و یا اظهار ناراحتی کردند.
نمایش ماجرای دختری است که در بیمارستان بستری است، خانه‌اش در بمباران ویران شده و مادرش زیر آوار مانده و در خواب، کابوس میدان جنگ، بمباران، رفتن زیر تانک و… را میبیند. شرایط وخیم میشود و با شنیدن آژیر قرمز و انفجار مجبور به فرار از بیمارستان میشود و آوارگی را تجربه میکند و تصمیم میگیرد به میدان جنگ پیش پدرش برود. در راه با پسری که او هم پدرش در جنگ است همراه میشود.
در رویاهایش مادرش را با ظاهری بهشتی میبیند که به او میگوید همواره به یاد اوست اما مسیرشان جداست و باید خداحافظی کنند و او قوی بماند و علیرغم خواست دختر، وداع میکنند.
در نهایت بعد از بحران‌هایی که پشت سر میگذارند به میدان جنگ میرسند و پدرش را میبیند و سعی در پذیرش و ادامه‌ی زندگی حتی در شرایط جنگی دارند و در بین سنگرها میرقصند.
در نهایت موضوع نمایش و نوع ارائه‌ی آن با تمام نقاط قوتش سلیقه‌ی من نبود و جهت آشنایی با جزییات، اول به تنهایی کار را تماشا کردم و از این تصمیم راضی‌ام.
بازی‌ها خیلی خوب بودند.
به‌نظرم لازم است جزییات بیشتری در توضیحات ارائه شود تا مخاطب آگاهانه تصمیم بگیره.
شخصا ... دیدن ادامه ›› فکر میکنم مناسب حداقل ۱۰-۱۲ سال به بالاست.
در اینجا توضیح بیشتری از فضا و وقایع مینویسم تا شاید کمکی به انتخاب دوستان بکنه. چون امشب دیدم که تعدادی از بچه‌ها گریه کردند، ترسیدند، و یا اظهار ناراحتی کردند.
نمایش ماجرای دختری است که در بیمارستان بستری است، خانه‌اش در بمباران ویران شده و مادرش زیر آوار مانده و در خواب، کابوس میدان جنگ، بمباران، رفتن زیر تانک و… را میبیند. شرایط وخیم میشود و با شنیدن آژیر قرمز و انفجار مجبور به فرار از بیمارستان میشود و آوارگی را تجربه میکند و تصمیم میگیرد به میدان جنگ پیش پدرش برود. در راه با پسری که او هم پدرش در جنگ است همراه میشود.
در رویاهایش مادرش را با ظاهری بهشتی میبیند که به او میگوید همواره به یاد اوست اما مسیرشان جداست و باید خداحافظی کنند و او قوی بماند و علیرغم خواست دختر، وداع میکنند.
در نهایت بعد از بحران‌هایی که پشت سر میگذارند به میدان جنگ میرسند و پدرش را میبیند و سعی در پذیرش و ادامه‌ی زندگی حتی در شرایط جنگی دارند و در بین سنگرها میرقصند.
در نهایت موضوع نمایش و نوع ارائه‌ی آن با تمام نقاط قوتش سلیقه‌ی من نبود و جهت آشنایی با جزییات، اول به تنهایی کار را تماشا کردم و از این تصمیم راضی‌ام.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
+۱,۶۰۸,۰۰۰ نفر
+۲۹,۱۳۰ برنامه
+۹,۲۹۵,۰۰۰ بلیت
+۲۰۰,۰۰۰ بازدید
۴۸,۲۹۷ برگه
۹,۷۷۵ آلبوم
۵,۶۱۶ پادکست
