در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | اجرارو درباره نمایش قلب نارنگی: جهانی ساده و شگرف محمدحسن خدایی داریوش علیزاده در نمایش «قلب
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:51:59
اجرارو (ejraaro)
درباره نمایش قلب نارنگی i
جهانی ساده و شگرف
محمدحسن خدایی
داریوش علیزاده در نمایش «قلب نارنگی» که این شب‌ها در سالن هیلاج روی صحنه است به اوج پختگی هنری خویش رسیده. مسیری که با «سبکی» آغاز شد و با «چه زیبا و وحشی، زندگی من» تداوم یافت این‌بار به «قلب نارنگی» رسیده و موجب رضایت اغلب تماشاگران شده است. اجراهایی که به لحاظ فرمی، مولفه‌هایی مشخص و تکرارشونده‌ دارند: ریتم تند، صحنه‌هایی خالی از اشیا، ژست‌هایی دلقک‌مآبانه، استفاده از زبانی که امر شگرف را با زندگی روزمره ممزوج کرده و با مهارت آن را طبیعی جلوه‌ می‌دهد. در این سه اجرا از تماشاگران انتظار می‌رود که فانتزی ساده و صمیمی را پذیرا باشند و در مواجهه با خرده‌روایت‌های عجیب و غریبی که چندان هم در قید و بند روابط علت و معلولی نیست، رهایی و بی‌قیدی را تجربه کنند. جهانی که از این طریق ساخته می‌شود به واقع «غریب‌آشنا» است و ترکیبی از سادگی و ابهام. نتیجه این رویکرد اجرایی خلق فضاهایی است ملموس و گاه باورناپذیر که از طریق کلمات و ژست‌های خنده‌آور ساخته می‌شود. با آنکه خبری از تکلف نیست و حتی فلسفی‌ترین عبارات هم در لفافه‌ای از آیرونی و عدم جدیت بیان می‌شود اما این اجراها به انقیاد منطق بازنمایی نمی‌افتد و جهان خودآیین خویش را برمی‌سازند. بنابراین شکلی از شیوه تولید مشاهده می‌شود که از هزینه‌ها کاسته و نیروی محرکه‌اش را از حضور خلاقانه بازیگران کسب می‌کند. از این منظر می‌توان اجرایی چون «قلب نارنگی» را پیشنهادی قابل اعتنا برای تئاتر این روزهای ما دانست که گرفتار هزینه‌های هنگفت تولید و بازدهی اندک مالی است.
ماجرای نمایش در رابطه با یک خانواده است. سه نسل در کنار هم قرار گرفته و روایتی پر فراز و نشیب از زندگی خویش را بیان می‌کنند. در این عزیمت ... دیدن ادامه ›› خانوادگی، آدم‌ها این امکان را پیدا می‌کنند که سرگذشت خویش را تعریف کرده و رازهای مگوی خانواده را آشکار کنند. مواجهه نوه با پدر بزرگی که سال‌ها پیش مرده، علت آغاز سفری است که به همراه مادربزرگ و فرزندانش صورت خواهد گرفت. اعضای این خانواده هنگام گفت‌وگو، سطوح مختلف زبانی را به‌کار می‌گیرند و فی‌المثل لحظاتی از اجرا با زبان روزمره سخن می‌گویند و گاهی شاعرانه و آرکاییک به گفت‌وگو با یکدیگر می‌پردازند. نوعی التقاط‌گرایی در جریان است که می‌تواند بازتابی از روح سرکش و هیبریدی زمانه ما باشد. لباس‌های یک شکل، اطوارهای شبیه به هم، از تفاوت‌ افراد می‌کاهد و به جای شخصیت، تیپ اهمیت می‌یابد. به هر حال چشم‌اندازی که ترسیم می‌شود، تلفیقی از کمدی و فانتزی است و اعمال و رفتار آدم‌ها کارتونی و کاریکاتوریستی. فرصت آنچنانی برای بسط و گسترش صحنه‌ها وجود ندارد و شتابناکی جای طمأنینه را می‌گیرد.
درنهایت می‌توان اجرایی چون «قلب نارنگی» را هوایی تازه در این وانفسای تئاتر بدنه دانست که توانسته فضای مفرحی را برای تماشاگران ترتیب دهد و به دام ابتذال نیفتد. اینکه با تمرین زیاد، همدلی گروهی و امکانات محدود بشود اثری در خور تولید کرد قابل ستایش است. اما نکته اینجاست که ادامه دادن این مسیر می‌تواند در آینده بدل به کلیشه شود. داریوش علیزاده این شکل از روایتگری را به خوبی آموخته و حال می‌تواند از آن تخطی کند. نمایش «قلب نارنگی» به مثابه پایان یک دوره موفقیت‌آمیز است و آغاز دورانی تازه و نامکشوف. از یاد نبریم که چگونه بازیگرانی چون کیوان احمدی، علی غفاری، فرید کیامرثی، محمدرضا محمدپور، علی مهرنیا و مهناز میرازیی توانسته‌اند تجربه بصری ما را از کمدی و فانتزی گسترش دهند. امید است شاهد خلق فضاهای تازه‌ از این گروه باشیم و بار دیگر بهت و شگفتی تئاتری را تجربه کنیم. جایی‌ که صحنه خالی است و تخیل ما به واسطه حضور چند بازیگر خلاق، همچون کهکشان راه شیری، می‌تازد و ما را کیفور می‌کند.
ارش خیل تاش و مهدی ستارزاده این را خواندند
حسین چیانی و azi rezaei این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید