فوتبال یک در هم تنیدگی از عشق، فرهنگ، اجتماع، سیاست و اقتصاد است. فوتبال می تواند ملت ها را متحد و یا حتی بین کشورها جنگ و صلح برقرار نماید.حال چه برسد به خانواده، محله و شهر. اگر بخواهیم به نفوذ فوتبال در ارکان جامعه پی ببریم کتاب فوتبال علیه دشمن سایمون کوپر را بخوانید و یا گوش بدهید که می گوید وقتی یک بازی برای میلیاردها نفر اهمیت پیدا میکند، دیگر نباید فقط یک بازی تلقی شود. پس پدیده ای چنین با عظمت قطعا با خود شهرت و فساد دارد. چه در ایران و چه در جهان که گریبان رئیس فیفا و یوفا را هم گرفت. مبارزه با این فساد هم تاوان دارد. نمایش سعی دارد در مدت کم به موضوع فوتبال در رابطه با عشق، شهرت، فساد و خانواده بپردازد. عشق به تیم عشق به اصول، به دست آوردن چیزی و از دست دادن خیلی چیزها. حتی مصائب استادیوم رفتن خانم ها. هر کدام از این ها می تواند یک داستان مجزا باشد. نمایش بیشتر مونولوگ است و فقط خود خانم تیرانداز بازی می کند. به خاطره گویی شبیه است تا داستان پردازی. موضوع خوب انتخاب شده اما خوب پردازش نمی شود. به نظرم من اگر صرفا به موضوع رفتن خانم ها به ورزشگاه اشاره می کرد بیشتر موفق بود یا موضوع شرط بندی. یا نشان دادن یک زندگی که در گذر زمان به خاطر فوتبال دچار تغییرات می شود. من خودم کاملا بعد از 20 دقیقه یا کمتر تا حدودی تا ته ماجرا را حدس زدم و درست هم از آب درآمد. من دیالوگ یا حس تاثیر گذاری ندیدم چون داستان چند محوری است. روایت گری است تا بازیگری. اما به هر حال در کل موضوع چالشی خوبی انتخاب شده اما نتیجه آخر مثل کلاغه به خونه اش نرسید شد. از فضای سالن هم بگم که بوی چسب به علت دکور و کفپوش واقعا اذیت کننده بود و نفس کشیدن سخت. واقعا سخت. طراح صحنه می توانست روش بهتری انتخاب نماید. نمایش از نظر من متوسط است اما دلیل نمی شود که سالن نصف هم نباشد. خانم تیر انداز و آقای ثانی فر به نمایش وزن می دهند و خانم اسدی و دهقان هم خوب هستند. پس باید استقبال بهتری شود و به همه عوامل خسته نباشید می گویم.