روایت بر مبنای طنز موقعیت، دشواریهای خود را دارد.
بنظرم یکی از آسیبهای نمایش کمدی که ردپای آن در این نمایش نیز قابل ردگیری است، این است که نویسنده ابتدا شوخیهای بامزه را مانند لطیفه مینویسد (در بیشتر موارد لطیفهها را نمینویسند، آنچه را خوانده یا شنیدهاند، کپی میکنند) و بعد در پیرنگ جانمایی میکنند. بذاته ایرادی هم ندارد، اما ضعفی که این مدل از ایجاد ساختار کمیک دارد، این است که مفصلهای دراماتیک روایت برای تبیین تمهیدات خود اثربخش نیستند و جزیرهای کار میکنند که البته می شود چشمپوشی کرد، یا نکرد.
با این حال، خنده مهمترین معیار موفقیت یا شکست یک اثر کمدی است. و اینکه مخاطب عام با لبخند سالن را ترک می نماید خود گویای آنچه باید پنداشت هست.
یکی از اصول مهم بازیگری، صادقانه بودن در اجراست. تماشاگران بهراحتی میتوانند بین یک اجرای واقعی و یک اجرای غیرواقعی تمایز قائل شوند. همیشه سعی کنید که بهجای ادا درآوردن، احساسات واقعی را به نقش بیاورید.
آرزو میکنم که در این مسیر پرچالش، با هر قدمی که برمیدارید به عمق تازهای از شناخت خود و هنر بازیگری دست پیدا کنید. امیدوارم که بتوانید احساسات واقعی و داستانهای انسانی را با صداقت و درخشش به صحنه بیاورید و در دل تماشاگران جای بگیرید. از طرفی آرزو دارم که لحظات شگفتانگیزی از کشف، یادگیری و ارتباط در این مسیر تجربه کنید، و همچنان که رشد میکنید، در مسیر هنر و زندگی پایدار و پرانرژی باقی بمانید.