بالماسکه دزدان اثری است که به طرز زیبا و شگفتانگیزی مسائل انسانی را به زبان ساده تصویر میکشد و با جلب توجه به جنبههای مختلف انسانیت، خواننده را به تأمل و تفکر در مورد زندگی و مرگ، عشق و تنفر، قدرت و زیر ساختهای اجتماعی دعوت میکند. آثار آنوی همواره به عنوان نمونههایی از عمق و تنوع ادبی و انسانی شناخته شدهاند و بالماسکه دزدان نیز در این راه قرار دارد.
اما موقعیت از جذابیت و گیرایی نمایشی خاصی در این نمایشنامه برخوردار نیست و آنچه آن را به یک نمایشنامه تبدیل کرده استفاده از ترفندهای نمایشی مربوط به اجرا است.
بالماسکه دزدان نمایشنامهای است که با چند چهرهگی و وانمودسازیهای پیچیده، ابعاد مختلفی از انسانیت را بررسی میکند. در این نمایشنامه، شخصیتها با وانمودها و چند چهرگیهای مختلف، وارد دنیایی از راز و رمز میشوند که پر از ابهام و تناقضات است. به عنوان مثال:
وانمودسازی شخصیت ارتباطاتی: برخی از شخصیتها در نمایشنامه، از وانمودهای ارتباطاتی بهره میبرند تا از طریق بحث و گفتگو، افکار و ایدههای
... دیدن ادامه ››
خود را به خواننده منتقل کنند. این وانمودها میتوانند در تبادل نظرها، دیدگاهها و حتی دروغهای موجود در روابط انسانی تأثیرگذار باشند.
چند چهرگی شخصیتها: شخصیتهای بالماسکه دزدان از چند چهرگی بسیاری برخوردارند که باعث افزایش ابهامات در داستان میشود. این ویژگیها باعث میشود که هویت شخصیتها مبهم شود و خواننده نسبت به واقعیت واقعی شخصیتها شک و تردید کند.
تلاش برای کشف حقیقت: در طول نمایشنامه، شخصیتها به دنبال کشف حقیقت درباره خود و دیگران هستند، اما با وجود وانمودها و چند چهرگیها، این تلاش به چالش کشیده میشود و حقیقت به نظر میرسد که هیچگاه کاملاً آشکار نمیشود.
به این ترتیب، وانمودسازی و چند چهرگی در نمایشنامه بالماسکه دزدان به خواننده اجازه میدهد که در یک ماجراجویی عمیق و پیچیده درونی، ابعاد مختلفی از انسانیت و واقعیت را کشف کند و درک بهتری از معنا و مفهوم داستان پیدا کند.
در این نمایشنامه خوانی ابتدا خوانش دو شخصیت لرد ادگار و لیدی هرف و سپس تا حدودی ژولیت و اوا بیشتر خوشم آمد، این شخصیت ها به ترتیبی که نام بردم، با استفاده از مهارت های صدا و فن بیان و تانسیون های(حرکات کوچک وریز) بدنی می خوانند تا به مخاطب القا کنند که فضا و مکان و زمان نمایش و شخصیت و شخصیت پردازی و اکسیون نمایشی را بهتر تجسم نمایند. بنظرم نمایشنامه خوان بیشتر از اینکه مستقیماً با نقش مخاطب رو در رو باشد بایستی بیشتر رو در روی تماشاچی و مستقیما با او صحبت کند. بازیگر بر روی صحنه نقش مخاطب را تماشاگر فرض می نماید ولی در نمایشنامه خوانی مخاطب در تخیل احساسی صحنه مشارکت می نماید، مگر اینکه در نمایش اهداف دیگری در جهت دریافت عکس العمل متفاوتی از تماشاچی در نظر گرفته شده باشد.
لرد ادگار، شخصیت مرموز و گاهی از نظر روانی پیچیده و جذابی که در طول داستان نقش مهمی را بازی میکند. لرد ادگار با تواناییهای فراطبیعی و دانش عمیق خود به داستان رنگ و بو میبخشد. او با تاثیرگذاری و تعامل با دیگر شخصیتها، جذابیت و رازآلودی به داستان اضافه میکند. و بازیگر نقش ادگار توانسته تا حدودی شخصیت پردازی نسبتاً نزدیکی به نقش را عرضه کند.
لیدی هرف در نمایشنامه بالماسکه دزدان به عنوان یک شخصیت پررنگ نمایش داده میشود که با تکیه بر نفوذ و روابط خود، سعی در کنترل و مدیریت موقعیتهای مختلف دارد. او با استفاده از طریقههای مختلفی مانند فریب و توطئه، به دست آوردن هدف خود را در پیش میگیرد و از این راه اهداف شخصی و غیراخلاقی خود را تحقق میبخشد.
از جمله ویژگیهای برجسته لیدی هرف در نمایشنامه، شجاعت، زیرکی، و استعداد در برنامهریزی است. او به عنوان یک شخصیت پر از تضاد نشان داده میشود که گاهی اوقات به عنوان یک شخصیت ضدقهرمانی مورد توجه قرار میگیرد. و بازیگر نقش هرف هم توانسته تا حدودی شخصیت پردازی نسبتاً نزدیکی به نقش را عرضه کند.