در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمدرضا ریاحی پناه درباره نمایش بونکر: تقریظ و رمزگشایی نمایش بونکر درود. در ابتدا از مدیریت و عوامل پردیس
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:19:01
تقریظ و رمزگشایی نمایش بونکر

درود. در ابتدا از مدیریت و عوامل پردیس تئاتر لبخند بابت افتتاح چنین مجموعه ای کامل و تخصصی برای نمایش تشکر می کنم. این سالن احتمالاً آغازگر و پیشگام فصلی نو در تئاتر کشور خواهد بود. از بازیگران محترم، جدی و حرفه ای آقای آذرنگ و خانم رسول زاده تشکر می کنم و همچنین از نویسنده/کارگردان این اثر آقای تهرانی و دیگر عوامل. صحنهِ گردان و مدور آخرین چیزی بود که من می توانستم برای این اجرا پیش بینی کنم. امکانات مجموعه مثال زدنی است ولی فقط سالن انتظار برای ایستادن همه جمعیت قبل از شروع تنگ و کوچک بود. از این که می دیدم هنرمندان مطرح سینما و تلویزیون هم برای تماشای این اجرا تشریف آوردند مشخص شد که همین دو نفر روی صحنه قرار است کاری فراتر از انتظار انجام بدهند که دادند.

باید اعتراف کنم تماشای این نمایش و درک و فهم همزمان متن برایم بسیار کمی دشوار بود. متن مملو بود از نمادها و گفتگوهای کوتاه شبیه به سینمای اصغر فرهادی زیرا همچنان که پیش می رفتیم برگی جدید از این رابطه باز می شد و ما می توانستیم در عمق بیشتری از دریای کاراکتر دختر و دکتر غواصی کنیم. سوالات بسیار زیادی بی پاسخ ماند که شاید هیچگاه فرصت مطرح شدن پیدا نکنند. نمی دانم کارگردان/نویسنده متن نمایشنامه را چه خطاب کنم؟ روانشناس، جامعه شناس، نمایشنامه ... دیدن ادامه ›› نویس، یا هنرمندی که قصد آسیب شناسی اجتماعی دارد. از طرفی دیگر، احساسی مشابه به تماشای فیلم «کپی برابر اصل» کیارستمی به من دست داد، البته به مراتب با پیچیدگی بیشتر و این تفاوت که من فیلم کیارستمی را بارها و بارها می توانم ببینم، اما فرصت تماشای مکرر این نمایش را نخواهم داشت.

اگر بخواهم کمی هم مطایبه کنم، دوست داشتم نویسنده در کنار و در اختیار من بود تا دو غَزَل از شکسپیر و بعد شعر «سرزمین بی حاصل» از T.S. Eliot را به ایشان می دادم بهمراه تعدادی فرهنگ لغت، و می‌گفتم از 12 شب تا 8 صبح فرصت دارند این دو متن را بخوانند و 8 صبح فردا گزارش بدهند تا درک کنند چه رنج جانکاهی در طی شب تا صبح خواهند کشید تا فقط این اشعار را بخوانند و فهم کنند بهمراه استخراج وزن و قافیه و تقطیع خطوط. آخه آقای تهرانی چرا به فکر ما تماشاگرها نیستید؟ آمدیم 70 دقیقه از کار شما هنرمندان استفاده کنیم ولی چرا اینقدر متنی سخت، پیچیده و عمیق در برابر ما قرار میدید!!! چه گناهی مرتکب شدیم به تئاتر علاقمند شدیم! احسنت بر شما!

بهر روی با توجه به اینکه متن نمایش حاوی نکات بسیار زیادی برای نقد و بررسی و رمز گشایی است تنها به چند مورد محدود اشاره می کنم. اولین و مهمترین نکته عنوان نمایش «بونکر» است که رابطه تنگاتنگی با محتوای نمایش دارد. بونکر سیمان یک سیلوی متحرک یا وسیله حمل و نقل و جابجایی بتن سیمان است که در صنعت ساختمان سازی و عمران بکار می رود. این نوع از سیمان در ساخت فونداسیون یا پی ساختمان کاربرد و اهمیت دارد زیرا که تمامی وزن ساختمان بر روی آن قرار خواهد گرفت. استحکام بیشتر فونداسیون، ساختمانی ایمن‌تر را نوید خواهد داد. ولی این بار را کجا باید تخلیه کرد؟

در طی نمایش با دختری آسیب دیده مواجه هستیم از نسل آینده که در جامعه ای مدرن و پیشرفته زیست می کند. بی نام بودن شخصیت ها و مشخص نبودن زمان و مکان نمایش حکایت از جهانشمول و یکسان بودن مسئله در ابعاد جهانی دارد که تمامی انسان های ساکن بر روی این کره خاکی با آن درگیر هستند. این دختر بزه کار بدلایلی به روان درمانگر مراجعه می کند. اما مسئله اصلی دختر چیست؟ او در شرکتی عمرانی کار می کند که در آن راننده بونکر است. چرا دختر برای رفتن به مطب درمانگر باز هم از بونکر استفاده می کند و آن را در طی جلسه روشن نگه می دارد؟ آیا وجه تشابهی بین دختر بزه کار راننده بونکر، حامله بودن یا نبودن او، صدای بوق قطار برای پیاده شدن در ایستگاه بعدی وجود داره؟ البته که بله.

باز می گردیم به تاریخ ایران خودمان تا ببینیم زن در جامعه باستانی ایرانی چه نقشی داشته و چه چیز برای زن اوجب واجبات بوده و جامعه از او چه انتظاری داشته و چکونه از وی حمایت می کرده. در حقیقت مسئله زاد و ولد و حفظ ناموس (ریشه در کلمه یونانی Nomos) یا حفظ آن قاعده و یا نظام کیهانی و جهانی است که از زن میخواهد حفظ ناموس یا رحم خود را با ارزش ترین مسئله حیات خود بداند و این وظیفه همگان است که به وی کمک و از وی حمایت و محافظت کنند. (امانت 2024). دختر در آخرین تلاش ها جهت حفظ و نگهداری از مهمترین مسئله حیات خود به دکتر مراجعه می کند و آن چیزی نیست بجز ناموس و رحم خود، گویی که حفظ رحم و زاد و ولد و حفظ ناموس مهمترین مسئله زن آینده خواهد بود و این کانونی ترین تم داستان نمایش است. تشابه بونکر به رحم زن را حتی می توان از منظر روانکاوی فروید در نمادهای جنسی زنان و مردان هم بررسی کرد. دکتر دائماً به دختر یادآوری می کند که کلمات مهم نیستند ولی وقتی رابطه بین کلمات بوجود آمد آنوقت عشق صورت می گیرد. تنها آنزمان است که می توان از قطار پیاده شد و تنها پس از آنکه گودالی برای تخلیه بتن سیمان مشخص شد بونکر آماده تخلیه بار خواهد شد چون قرار است ساختمانی زیبا بر آن بنا شود. و دختر زمانی می تواند فرزندی بدنیا بیاورد که رابطه ای عاشقانه وجود داشته باشد از پس کلمات.

نوشتن و حتی ننوشتن در مورد این نمایش سخت است. جهت جلوگیری از اطاله مطلب تا همیجا بسنده می کنم. تشکر.





نگاه متمایزی بود، لذت بردم.
محمدرضا ریاحی پناه
در تحلیل این نمایش شما صاحب نظرید. از تعبیرات شما استفاده کردم. همانند شما باور دارم که عنوان نمایش بی نهایت هوشمندانه انتخاب شده و مرکز ثقل این اثر هنری است. تشکر.
لطف شماست
و طبق گفته شما
نوشتن وحتی ننوشتن ازین نمایش سخت است!
به نظر من، یک اثر هنری، تأویل پذیره و لزوماً برداشت های ما نمی تونند رمزهای اصلی رو باز کنند. من منتظر بونکر دوم هستم تا ببینم آیا قطعات گمشده را تکمیل می کند و قطعاً به دلیل وابستگی شاید خیلی از گره های ذهنیم در اون اثر باز بشه
۲ روز پیش، یکشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید