با درود دیشب بر حسب اتفاقی که دوستی گرامی سبب شد، نامهی فاضل خان گروسی به اقا خان محلاتی رو میخوندم. دریغم اومد دوستان اهل ذوق این نامه رو نخونند نامهای که ملک الشعرای بهار در وصفش در سبک شناسی گفته :
در واقع چکامهاى است که با کمال استادى در حسن طلب و شرح حال به رشتهٔ تنظیم کشیده شده است و در شعر فارسى هم لطیفتر از این وصفالحال و حسن طلب دیده نشده است.
مطلبو در این صفحه نوشتم به لحاظ اشارهی کوتاهی که به کریمخان شده و البته ربط چندانی به نمایش نداره...
نامه به نوعی برای هجده سال به بالاست و اینجا فقط دو سه خطی از نامه میآرم و باقیشو به نظرم حتما بخونید ببینید که استاد بهار بیخود چنین
... دیدن ادامه ››
وصفی نکرده . فقط دو سه خط اول نامه کمی دشواره...در اینترنت یه متن از نامه دیدم که اشتباهات نوشتاری زیادی داره ولی ظاهرا تنها دسترسی همانه مگر به سبک شناسی بهار رجوع شود...
باز پیشنهاد میکنم بخوانید ...
قسمتی از نامه...
نامهٔ فاضلخان گروسی به آقاخان محلاتی
هم نَبُوّت در نسب هم پادشاهى در حَسَب
کو سلیمان تا در انگشتت کند انگشترى
حضرت مخدوم جواد و صاحب راد .... در ضمن نگارش حکایتى و در طى گزارش روایتى که موجب عبرت و علت حیرت است زحمتى دارم.
و آن این است در اوایل دولت کریمخان زند که عالم همه بازار شکر و قند بود دختری، خوش منظری، سیمین برى، عشوهگرى، شیطانهاى ،فتانهاى ...، سحارهای، ... پیمانهنوش، مردانهپوش، .... ـ با عالَم عالَم ناز از شیراز به همدان آمده و آتشِ خرمن پیرو جوان شده به مفاد:
قوس ابرو تیر غمزه دام کید
بهر چه دادت خدا از بهر صید
زاهدان را گرفتار بند خود و عارفان را مگس قند و بستهٔ کمند ...