این خاک را نحسی فرا گرفته.
هر نوزادی که از آبستن مادر رهایی می یابد،همراه خود رنجی به این خاک می افزاید...
تف و لعنت بر تیری که خطا به هدف نشست و طالع ما بدینگونه شد.
چگونه این جنون را با خود حمل کنم؟
چشم...چشم...چشم
آنکه از یکرنگی یار من شد،آنکه حسد ورزید،آنکه عشق ورزید...
شاه یکی،حکم یکی!!
درون مرا میبینی؟
جز تاریکی و سیاهی چیزی نخواهی یافت
اما وطن چه می شود؟؟
چقدر این اثر دوست داشتنی و نکات جذابش ملموس بود
موسیقی،لباس،اکت
... دیدن ادامه ››
ها،گریم ها.
نکات جالبی درون هر نقش و لباس نهفته بود
اما متن،چاله هایی نمایان داشت که میشد لمسشون کرد.
از بازی نور ها هم میشد بهره ی بهتری برد.
جناب زمانی هم در قامت کارگردان و بازیگر اثر ستودنی بود.
خسته نباشید عرض میکنم خدمت دوستان🌹🙏