به شکل دراماتیکی و در اجرای ۵۰۰ ام، نمایش رو دیدم
به لطف و مهر فراوان آیت عزیز که بسیار من رو شرمنده کرد
اما نشد که بشه
کار شروع فوق العاده ای داشت
ایده های معرکه، اتمسفر فوق العاده...
تو دلم هی میگفتم ایول، همینه! ارزش یه سال انتظار رو داشت!
اما هر چه پیش رفت، لبخند ذوقم بیشتر رنگ باخت
انتظار توئیست و پیچش داستانی بیشتری داشتم
داستان اما خیلی ساده پیش رفت
و در دل همون سادگی
... دیدن ادامه ››
هم کلی اما و اگر بی پاسخ بود
ضربه ی نهایی هم پایان نمایش بود که باورم نمیشد تموم شده، هی میگفتم نه... هنوز مونده، الان یه اتفاقی میوفته، اما نیوفتاد و نور اومد و نمایش به پایان رسید...
بیشتر دلم سوخت راستش که میشد با این ایده و پتانسیل چه ها که نکرد
مدل حضور شخصیت اورژانس و انتخاب هاش رو درک نکردم
مدل خیانت شخصیت مرد رو درک نکردم
مدل جر و بحث زوج در پایان نمایش رو درک نکردم
مدل انتخاب شخصیت زن برای چک کردن مرد رو درک نکردم
حس میکنم نمایش بر مبنای ایده ی اولیه ی درخشانی بوده که در ادامه درست نتونسته گسترش پیدا کنه، به مانند کتی که برای یه دکمه دوخته شده
اینکه دارم مینویسم و میگم اینا رو، صرفا برای این هست که این گروه رو دوست دارم و مطمئنم پتانسیل فوق العاده بالایی دارن و مطمئنم اجرای بعدی شون، مانستر عزیز، قراره بازم معرکه باشه
در نهایت، نقطه ی قوت برای من صرفا اجرای بازیگران بود که امیدوارم همگی موفق باشند