گمشده در نور و اصوات
شهر بی بازی
واقعا چیز زیادی نمیتوانم بنویسم، نمایش در طراحی نور برخی اوقات خوب عمل کرد و با آنکه برخی ایده ها خیلی ساده بودند اما در نمایش خوب به کار گرفته شده بود، از لحاظ چهره پردازی خوب بود و طراحی لباس قابل قبولی داشت.
از لحاظ بازی یکی دو بازیگر نقششان را خوب ایفا کردند و برخی از طراحی حرکات خوب بود.
اما......
اما
... دیدن ادامه ››
مسئله اصلی متن و پیام نمایش است، با احترام، نمایش در این عرصه بسیار فقیر بوده و به هیچ عنوان با دنیای ذهنی نویسنده و کارگردان مخصوصا با آن شعر و متن پایانی من همراه نشدم، البته فقط من نبودم و دوستان با تجربه دیگری در کنارم نمایش را مشاهده کردند که آنها هم به همین هیچی پی برده بودند.هیچ!سردرگمی! گیجی مانند یک خواب ناآرام.
در طول اجرا من سعی کردم با توجه به رنگ نور، لباس، دستکش، حرکات، تغییر شخصیت ها، واج ها، اصوات و لکنت چیزی را سرهم بکنم تا دست خالی خارج نشوم، اما حضور جناب محمد زاده کار را سخت تر کرد و در آخر با آن نریشن پایانی و بدتر از آن پرده نهایی ذهنم را کامل به هم ریخت و متاسفانه دست خالی از نمایش خارج شدم.
به هیچ عنوان بحث پست مدرنی و آوانگاردی در نمایش مطرح نیست، زیرا که کلمه مدرن از واژه لاتین مدرنس به معنای از هم اکنون می باشد و پست مدرنیسم یعنی پذیرفتن چیزی فراتر از اکنون ( که دست بر اتفاق همین فراتر از اکنون در نمایش به شکلی ارائه میشود اما فقط در یک صوت رها و بدون هیچ پشتوانه و خارج از درک تماشاگر) .
پسامدرنیسم یا پست مدرن در نظر اندیشمندان عبارت است از نوعی سبک تفکر مفاهیم کلاسیک حقیقت، خرد، هویت، عینیت، تصور پیشرفت یا رهایی عام، چارچوب های واحد و روایت های بزرگ روشنگری. پسامدرنیسم عرصه دنیا را محتمل، بی بنیاد، گوناگون، ناپایدار، قطعیت نایافته و مجموعه ای از فرهنگ ها یا تفاسیر پراکنده می داند که میزانی از تردیدها درباره ی عینی بودن حقیقت، تاریخ و هنجارها، معین بودن سرشت ها و انسجام و یکدستی هویت ها به بار می آورد.
از لحاظ هستی شناسی دوران پست مدرن گوناگون و متمایز تجربه میشود، در بعد معرفتی تردید گرا و نسبیت گراست و از لحاظ روش شناختی به تفسیر و تاویل باور دارد، اما این به معنای بی چارجوبی نیست چون یک پارادایم فلسفی است و بر گفتمان و یا گفتمان ها تاکید دارد.
پس هر آنچه من گویم یک امر پست مدرنی نیست و باید رابطه ای شکل گیرد، به طور مثال اصوات پخش شده و بالا و پایین شدنهای بازیگران یک امر پست مدرن بوده؟ به گمان من خیر، پس هر حرکت و هر صدایی دارای مدلول خودش است و این ناقض یک پارایدایم تفکری است.
نمایش چیزی نبود که دست کم از این گروه نمایش انتظار داشته باشم و به عقیده من یک اجرا میبایست طیف گسترده ای از مخاطبین را در بر بگیرد، مگر اینکه گروه اجرا فقط یک نمایشی را به صحنه بردند و هرگز برایشان رسالت هنری و برداشت وولذت مخاطبش مطرح نبوده.
به هرروی همه میدانیم هر اجرا در هر سالن و با هر گروهی و حتی در هر سطحی کار پرزحمتی است، اما خیلی چیزهای دیگر نیست در آن طرف سالن و بر صندلی های تیاتر مهم است و برای مخاطب زحمت زیادی را در بر دارد، هزینه مالی و هزینه زمان و ....
در آخر صادقانه مطرح کنم که ای کاش به این شهربازی نمیرفتم.
پی نوشت مهم: گروه سنی ۱۲ سال که در این نمایش ذکر شده است کاملا اشتباه و غیر اخلاقی است، دست کم اگر مشاور خوبی برای سطح کیفی نمایش وجود نداشت، از یک مشاور تربیتی و روانشناسی برای این گروه سنی استفاده کنید و اطفا این را اصلاح فرمایید، این نمایش مانند یک کابوس برای گروه سنی دست کم زیر ۱۵ سال است، از لحاظ من باید ۱۸ سال باشد. نورها، رنگ ها و حرکات به هیچ عنوان برای گروه سنی درج شده مناسب نمیباشد.
به امید نمایشها و تجارب بهتر.
⭐️