در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | کمند شمس درباره نمایش دهخدا: دهخدا به قلم جناب طاهری و کارگردانی جناب بزرگ زاد را در سالن فرشچیان ا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:20:32
کمند شمس (kamand.shams25)
درباره نمایش دهخدا i
دهخدا به قلم جناب طاهری و کارگردانی جناب بزرگ زاد را در سالن فرشچیان اصفهان به تماشا نسشتم، این روزها شاهد اجراهایی هستیم که ارجاعاتی پیدا و پنهان به مناسبات سیاسی کنونی ایران دارند، نکته‌ای که در این اجراها می‌توان رصد کرد سیاست بازنمایی تضادهایی طبقاتی است که چندان مبتنی بر آنتاگونیسم سیاسی نیست و در نتیجه، اجتماعی که در این آثار صورتبندی و رویت‌پذیر می‌شود کمک چندانی برای فهم وضعیت موجود و عزیمت به سوی وضعیت مطلوب نمی‌کند. گئورک لوکاچ در مقاله درخشان «ایدئولوژی مدرنیسم» توضیح می‌دهد که «وجود هستی‌شناختی انسان‌ها را نمی‌توان از محیط اجتماعی و تاریخی‌شان متمایز کرد. همچنان‌که برجستگی و فردیت خاص‌شان را نمی‌توان از زمینه‌ای که در آن خلق شده‌اند، جدا کرد.» بنابراین نکته مهم از دریچه نگاه لوکاچ برای یک هنرمند خلاق و نوگرا، ارجاع به جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کند و با شناخت دقیقی که دارد از طریق پرداختن به مناسبات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، می‌تواند اثری قابل اعتنا بیافریند. هر شکلی از رئالیسم، محصول تجربه زیسته نویسنده‌ای است که تمنای ساختن یک جهان تکین و خلاقانه را دارد. تئاتر این روزهای ما، در این زمینه، کاهلانه عمل می‌کند و اغلب آثاری که بر صحنه می‌آید و تلاش دارد جهانی تازه و تکین باشد و در صورت امکان نظم موجود را بحرانی کند، ناکام می‌ماند.
در اجرای دهخدا با ظرافت مثال زدنی به برساختن یک جهان انتقادی و تماشایی دست زده اند، به بازی های روشمند و تکنیکال و تحلیل پذیر که فراموش شدنی نیستند، رویا زیرک قشقایی، حسن جویره و معین الدین عشاقی به غایت سبک بازی، شیوه تمرین درست و مهارتشان را ارائه داده اند.
جایی خوانده بودم ؛ «در ۱۳۴۵ خورشیدی در کلاس تاریخ فرهنگ عیسی صدیق، فریدون جنیدی دربارهٔ کوشش‌های هنری راولینسون برای خواندن کتیبه بیستون گفت:
«یک اروپایی برای خواندن سنگ‌نوشته ایرانی سی سال زمان نهاد؛ شما که ایرانی هستید آیا حاضرید برای کشور خودتان سه سال از عمر خودتان را بگذارید؟»
فریدون ... دیدن ادامه ›› جنیدی برخاسته می‌گوید:
فردوسی برای زنده نگه داشتن اندیشه و فرهنگ و زبان ایرانی سی سال زمان نهاد، با آنکه نان جوین نیز بر سفره نداشت… دهخدا بیش از سی سال زمان بر سر فرهنگ نهاد… شما به جای آنکه جوانان را برانگیزید تا سی، چهل سال از زمان خود را بر سر فرهنگ ایران بنهند، آنان را کوچک می‌شمارید تا در خود ننگ ببینند و خویش را درخور و شایسته سرزنش بشمارند … همین‌جا به شما می‌گویم:
من، فریدون جنیدی، جوان ایرانی، تا پایان زمان خود، زندگی خویش را در راه پژوهش در فرهنگ ایران خواهم افشاند».
تیم اجرایی دهخدا مرا سخت یاد فریدون جنیدی انداختند، دو هفته از دیدن اجرا گذشته و هر صبح در آیینه با خود تکرار می کنم :
یاد آر ز شمع مرده یاد آر
اختر به سحر شمرده یاد آر
از سردی دی فسرده، یاد آر
بر بادیه جان سپرده یاد آر
تسنیم وصال خورده یاد آر ...
درود و سپاس . اینکه ما کار می‌کنیم و شما درباره کار ما می‌نویسید و ما نوشته ی شما را می خوانیم و دباره نوشته ی شما می‌نویسیم ... یعنی همه ماجرا . ممنون از شما و همه عزیزانی که به تماشا مینشینند و بعد از تماشا هم بی تفاوت نیستند و می‌نویسند و شما بانوی گرامی که با قلمی وزین و فنی مینویسید .بیش باد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید