در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آرمین درباره نمایش یخ زده: بعضی ها میخوان ازت استفاده کنن بعضی ها میخوان که ازشون استفاده کنی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:50:46
آرمین (newmass)
درباره نمایش یخ زده i
بعضی ها میخوان ازت استفاده کنن
بعضی ها میخوان که ازشون استفاده کنی

در لحظه ورود چیزی که دوست داشتم طراحی صحنه بود، تماشاگران نشستند و موسیقی پخش شد، Sweet dreams .... خب فکر کنم شب منه!
همانطور که ادعا شده نمایش تم روانشناسی دارد، البته که روانشناسی جنایی.
آنچه در خلاصه مشخص است در این نمایش با یک کودک گم شده، خانواده قربانی و قاتل سریالی درگیر هستیم که در صورت اجرای خوب میتواند برای مخاطب جذاب باشد، که یخ زده بهکام به نظرم چنین ویژگی ... دیدن ادامه ›› را داشت.

پیش از این در مورد دکور اشاره کردم که صحنه پردازی خوبی نمایش داره، اکسسوار تقریبا مناسب بود و در خدمت اجرا قرار میگرفت، چقدر ایده کیوب رو دوست داشتم و به نظرم خوش خوانش بود، حضور ثابت درخت کریسمس و آن تغییر کوچک خیلی خوب بود، یا قیچی با غبانی و نقشه انتهایی صحنه نیز به جذابیت کار اضافه می‌کرد. ایده گرافیتی در حال شکل گیری را هم دوست داشتم و حتی به نظرم میتواند به نوعی گسترده تر و مفهومی تر هم بشود.

طراحی لباس نیز به نظرم کاملا قابل قبول بود، البته شاید اگر لباس زندانی و زندانبان کمی کهنه تر می بودند و برق نویی نمیزدند جلوه بصری زیبا تری داشت، اما این شاید فقط سلیقه من باشه و قطعا کوچکترین آسیبی به نمایش وارد نمی‌کرد.

طراحی نور را راستش من دوست داشتم و استفاده و ترکیب رنگهای صحنه برام جذاب بود، به نظرم گروه اجرا پر حوصله به آن نگاه کرده بودند و این که تنها یک نور امبر و یا قرمز استفاده کنند نبود.

بازیهای نمایش به نظرم خوب بود و تقریبا در یک سطح قرار میگرفت، البته در بین هنرمندان بزرگسال، دو بازیگر ارائه درخشان تری داشتند که ترجیح میدهم نامی نبرم چون سایرین نیز همه تلاش خودشان را کرده بودند و تقریبا اجرای بدون مشکل و تپقی را داشتند. اما حضور بازیگر خردسال روشا صدیقیان عزیز قابل تقدیر بود که در این متن دارک و ارعاب آور حضور داشت و برای ایفای نقشش تلاش میکرد، هرچند به گمانم از لحاظ چهره انتخاب خوبی بود، بلکه طراحی لباس بسیار مناسبی داشت.

میزانسنهای نمایش نیز خوب بود و مخاطب را خسته نمی‌کرد و جایگیری و فاصله خوبی داشت، تغییر پرده نیز تقریبا با آرامش صورت میگرفت و در خدمت اجرا بود.

مدت زمان نمایش تقریبا نزدیک ۱۰۰ دقیقه بود که به گفته خود جناب بهکام قرار است کمی تمپو نمایش در یکی دو روز آینده سرعت بیشتری پیدا کند و در نتیجه طول زمان اجرا کاهش میابد، البته من هیچ مشکلی با زمان اجرا نداشتم و پیگیری متن جذابیت های خودش را داشت.

اما متن نمایش، به نظرم متن نمایش کاملا قابل تامل است و با آنکه شاید در ابتدا زمان نمایش خطی به نظر نرسد کاملا پیوستار خودش را حفظ می‌کند و هیچ ضربه ای به مخاطب وارد نمی‌کند. طبق توضیحات خود کارگردان محترم، در متن تغییراتی در جهت روان شدن صورت گرفته است که طبق تجربه مشاهده من جواب داده، یعنی انتظار تک گویی انحصاری را در نمایش نداشته باشید و دیالوگ در نمایش حضور دارد که به درک مخاطب بیشتر یاری رسان است.

به هرروی نمایش در یک نگاه فارغ از جرم شناسی پوزیتیویستی سعی در یک نگرش خارج از ارزشهای صفر و یکی و منطق فازی دارد، یعنی به جای یک قانون کلی و دقیق به تشکیک و شناوری روی می‌آورد.

به طور مثال در جرم شناسی پوزیتیویستی دورکیم جامعه شناس معتقد است:هر عملی که در خور مجازات باشد، جرم است. یعنی هر فعل یا ترک فعلی که نظم و آرامش اجتماعی را مختل سازد و قانون نیز برای آن مجازاتی تعیین کرده باشد،جرم محسوب می شود. اما در نظریه های مدرن تر بحث یادگیری، پیوند افتراقی، همنشینی، مسائل ژنتیکی، مشکلات و حوادث فیزیکی، برچسب زنی، برساختی بودن جرم و .... اشاره می‌شود و به نوعی به دنبال موازنه ای بین هنجار، جرم و مجرم‌میباشند و به شدت نحله کلاسیک با جرم برخورد نمیکنند.

به طور مثال رامسلند روانشناس جنایی و عدالت کیفری معتقد است که دلایل منجر به بدل شدن یک شخص به قاتل سریالی را نمی‌توان به دیگران تعمیم داد و می‌گوید:ممکن است برخی چیزها مانند سوءاستفاده و ضربه به سر در بسیاری موارد مشترک باشد، اما این مسائل در تمام موارد صدق نمی‌کند.
به هر تقدیر هرکسی موقعیت خاصی در زندگی خود را به صورت منحصر به فردی پردازش می‌کند و برخی ممکن است جذب خشونت شوند. این خشونت‌ها برای مثال می‌توانند تدافعی، تهاجمی، روانی، روان‌پریشانه، واکنشی و یا غارتگرانه باشد. هر عاملی مثل سوء استفاده، نادیده‌گرفته شدن، انحراف و تحقیر، ممکن است تاثیرات متفاوتی بر افراد مختلف داشته باشد و هر تجربه جدیدی می‌توانند ادراکات را به طور مثبت یا منفی تغییر دهد.

یا اسکات بون معتقده به طور مشخص Frontal Lobe وظیفه کنترل تکانه‌ها را بر عهده دارد. این بخشی است که شما را از واکنش‌های صرفا تکانشی باز می‌دارد. بیماران روانی عملات هیچ‌ کنترلی بر این تکانه‌ها ندارند. البته بسیاری از بیماران روانی به دلیل انگیزه و هدف‌گرایی بالا، در جامعه عملکردی فوق‌العاده خوب دارند. آن‌ها گاهی بسیار مرتب، متقاعد کننده و صبور هستند. صدالبته توگویی این ویژگی‌ها می‌تواند این افراد را به هنرمند، معمار و یا بازاریاب بسیار خوب بدل کند، اما این خصوصیت‌ها همچنین برای بدل شدن یشخصی به یک قاتل روانی نیز بسیار عالی‌اند.
البته در پرانتز همینجا این نکته را بگویم که عده ای معتقدند قاتلان سریالی افرادی بسیار باهوش و با آی کیو بالا هستند که در واقع چه در ایران چه در اقصا نقاط دنیا چنین‌چیزی نیست و آنها افراد بیکار با ایی کیو نسبتا پایین و آی کیو متوسط و مهارت خاصی ندارند.

سوال محوری در ابتدا نمایش مطرح می‌شود و به‌گونه ای نمایش در پی پاسخ به آن است که به نظرم این سوال هرگز پاسخ مناسبی در برندارد و همانطور که متن و نمایش پاسخ مناسبی ارائه نمیکنند، نظریه های موجود نیز کمی به رفع ابهام‌ نمی‌کنند و همه چیز به تاویل و تفسیر خود کنشگر برمیگردد.

سوال در ماهیت کلی به این برمیگردد که آیا شر مطلق وجود دارد؟ آیا با مجرم‌ میتوان همدردی کرد؟ آیا میتوان یک مجرم‌سریالی پدوفیل را بخشید؟نقش زمان چیست؟ آیا ناهنجاری و ضربه مغزی می‌تواند تاثیری در ارتکاب جرم داشته باشد و مجرم را مبری دانست؟
در میان همه این سوالها احساسات متناقض مادر از همه برایم جالب تر و صحیح تر بود و نانسی میبایست به شهوت انتقام تن دهد یا با اندوه بخشایشی داشته باشد؟ اما رالف برای من رالف باقی ماند.

در نهایت برای من ارتباط با پدوفیل غیر ممکن است و تمامی تلاش روانشناسی با نظریه و پژوهش های گوناگون به گمانم چیزی از خطا و شدت جرم کم نمیکند و صد البته این بحث هیچ ارتباطی با تقاص و یا تنبیه مجرم نیست و آن بحث دیگری را دنبال میکند که در این نمایش نمیگنجد.

گروه اجرا مانا و پراجرا باشید.
⭐️⭐️⭐️⭐️

Sweet dreams are made of this
Who am I to disagree?
I travelled the world and the seven seas
Everybody′s looking for something

Some of them want to use you
Some of them want to get used by you
Some of them want to abuse you
Some of them want to be abused
درود و سپاس فراوان جناب آرمین عزیز 💐
خوش آمدها و ممنون از به اشتراک گذاری نقد و نظرتان ، پاینده باشید💙
۲ روز پیش، جمعه
آرمین
دوست فرهیخته من، با تک تک عبارت های شما حس همدلی دارم و نگرانی شما را کاملا درک میکنم و از اینکه بی تفاوت نیستید کاملا خوشحالم. اما در حقیقت چه کنم که پرسپکتیو نسبتا متفاوتی در این مورد داریم. ...
خیلی ممنون از توجه ات و زمانی که برای پاسخ می گذاری..
فکر می کنم بحث پرسپکتیو و فلسفیدن حول موضوعی انتزاعی نیست. اتفاقا موضوع بحث من کاملا مشخص و قطعی است و صرفا حول نگرانی و احساسات نیست. حقوق کودکان بر صحنه تیاتر یا صنعت سرگرمی... ایا اساسا چنین دستورالعمل یا پروتوکلی حمایتی از نحوه حضور کودکان بازیگر در این صنعت و هنر داریم؟ ایا انجمن های حمایتی متشکل از تیمهای زبده کارشناسی برای انتخاب و رسیدگی های لازم بر این کودکان وجود دارد؟ آیا از مدل های جهانی الگو گرفته شده؟
ظاهرا موضوع حقوق کودک- بازیگران میبایست ذیل یک قانون وسیع تر تحت عنوان قانون حمایت از کودکان بررسی شود. ایا در نوعی فقدان می توان پیش رفت؟ تکلیف آسیب های ناشی از عدم وجود یک سیستم اصولی و حمایتی چیست؟.. سوال مشخص دیگر در این نمایش این است که چه ضمانتی برای تضمین ایمنی ... دیدن ادامه ›› روانی کودک ده ساله در چنین نمایشی وجود دارد؟ اصلا چرا یک کودک ده ساله باید در چنین نمایشی حضور کامل و فعال داشته باشد؟

در مورد دلایلت درباره ریتینگ نمایش شهربازی و محدودیت زیر سن 15سال به دلیل اثریکه ممکنه با شکل اجرا و محتوی برکودکان مخاطب بگذارد همدلم چراکه همان دلیل از جمله پنیک و هراس و ابهام وـ... بر بچه روی صحنه نمایش یخ زده به مراتب بیشتر ایجاد می شود سوال بدون حاشیه این است که حفاظت از آسیب دیدگی روحی روانی ان کودک-بازیگر با وجود تمامی مشاوره های گروه مشاوران و حضور والدینن با این میزان از دهشت یخ زده چگونه تضمین می شود؟
مقالاتی وجود دارد که درباره اسیبهایی که به سلامت روان کودک_بازیگرانی که در غرب در صنعت سرگرمی حتی ستاره می شوند صحبت، میکند و دقت بفرمایید در اینجا ما درباره مقوله عمومی و کلی آسیب هایی روانی ناشی از کار بازیگری که کودکان را تهدید می کند صحبت نمیکنیم بلکه شاید حتی از نوعی کودک ازاری به واسطه به کارگیری بچه ای در نمایشی با ابعاد یخزده صحبت می کنیم
ببخش که باز طولانی شد
https://schoolio.com/blog/the-psychology-of-performance-mental-well-being-for-child-actors/?
۲۲ ساعت پیش
ابرشیر
خیلی ممنون از توجه ات و زمانی که برای پاسخ می گذاری.. فکر می کنم بحث پرسپکتیو و فلسفیدن حول موضوعی انتزاعی نیست. اتفاقا موضوع بحث من کاملا مشخص و قطعی است و صرفا حول نگرانی و احساسات نیست. ...
ارادت مجدد اردشیر عزیز
در نخست مانند قبل بگم که دغدغه‌مند بودن در هر زمینه ای ستودنی است و از طرفی پیگیری یک مسئله نیز از جانب شما، شاید رشک برانگیز!
من چند مورد را با اجازه‌ت کوتاه عنوان میکنم و چون در این رشته به خیلی چیزها اشاره شد، از تکرار مجددش پرهیز می‌کنم.
در مورد پرسپکتیو و پارادایم تفکری برخی معتقدند بعد از آن تکامل و تربیت اولیه همه دارای یک زاویه دید میشویم اما خب شاید کمی افراطی به نظر برسه! اما هر مفهوم و هر عبارتی یا هر پرسشی لاجرم برای درک بیشتر در یکی از این پارادایمها قرار میگیرد، چون نوع پرسش هستی شناسی، آن را مشخص میکند، بنابراین این مسئله اجتناب ناپذیر است و به طور مثال همین اصرار شما روی قطعی و مشخص بود نمایانگر مکاتب جذاب و کلاسیک اثبات گرایی ... دیدن ادامه ›› است، که خیلی هم خوب و دوست داشتنی است.
اما در مورد دستور العمل های حمایتی! بله قطعا چنین چیزی در هر زمینه ای لازم است و بسیار می تواند کارگشا باشد و تا صد را با شما موافق و هم قصه هستم. اما هنگامی که در مورد این خواسته صحبت میکنیم آن هم در ایران ( نکته مهم و شاید اصلی) دقیقا در مورد چه سازوکار میتوانیم بحث کنیم؟ این را که نگارش کند؟ چه نهادی اجرا کند؟ یا ..... بنابراین این قبیل مسائل بیشتر در ایجا حالت ایده آل تایپی به خود میگیرد و خیلی قابل لمس و دارای کاربست اجرایی نیست، در جایی که من نزدیک ۲۰۰ دستور العمل داریم‌ که به زحمت یک سوم آنها شفاف است و از بین همین ثلث شاید کمتر از ده درصد اجرایی می شود، بنابراین حتی برای ما قآبل استناد نیست‌ در ادامه بحث قانون هم که مطرح کردید که کاملا موافق هستم با آن اما تنها جنبه آرمانی آن مدنظر است و چیزی که در اینجا ممکن نیست را من فکر میکنم در این پست و نمایش و تیوال و کافه نشینی و غیره هم جای ندارد و باید در سطوح بالاتری در مورد این صحبت و بررسی کنیم و احتمالا به بی قدرتی بیشتر خودمان نیز پی ببریم.
اما دغدغه آخر شما به تضمین برمیگرده که در علوم انسانی چیزی به عنوان تضمین وجود ندارد، در روش شناسی از پایایی و روایی صحبت می‌شود که آنهم بسته به نوع روش و تکنیک مورد استفاده متفاوت و گوناگون است و دارای تورش ها و ضریب خطاهای متفاوت است. حال که از روانشناسی نیز بخواهیم بگوییم و از مطالعه چند کیس محدود این روایی و پایایی دارای شکل متفاوتی می شوند و آنجا ممکن مباحث تخصصی دیگری مانند باور پذیزی، انتقال پذیری، تایید پذیری و اطمینان پذیری و .‌‌‌... مطرح می‌شود.
البته در علوم غیر انسانی نیز تضمینی نیست به طور مثال کنترل و یا درمان یک بیماری آیا دارای تضمینی است، اصلا خود قانون در اینجا دارای ضمانت است و یا دستخوش تفسیر می‌شود.
بنابراین تمام این سوالات و دغدغه ها که اینجا مقداری حالت کلی تر گرفت شاید در فرصتی مناسب تر قابل بررسی باشد اما در مورد همین نمایش و به طور ویژه پاراگراف آخر حدس و اطلاعات تکه پاره و غیر منسجم من این است که گروه نمایش میبایست به فکت هایی روی آورده باشند که قبلا در مورد این صحبت کردیم همانند حضور مشاور، مطالعه کارشناسی متن و حضور والدین، آشنایی بازیگر به صحنه، پشت صحنه و خارج از صحنه، ارتباط با عوامل اجرا و احتمالا شرح داستان و .... .
حال اگر باز سوالی از تضمین شود همانطور که در پیش عنوان شد، هیچکس و حتی هیچ نهادی نمیتواند از تضمین سخن ببرد و تنها میبایست به تلاشها و نتایجی که در مورد این مسئله شده است اشاره شود، قطعا آینده به عدم قطعیت دچار است و ما حتی آینده یک سنگ را در کنار رودخانه را هم نمیتوانیم به راحتی بررسی کنیم و اینجا که بحث انسان و پیچیدگی آن است اوضاع متفاوت تر است. بله میتوان از کیفیت مشاور و شناخت دقیق پدر و مادر هم صحبت برد اما این مسائل هم در راستای بحث اعتماد قرار میگیرد، اعتماد روزمره وواعتماد نهادی!
مثلا در ساختار همین شیوه‌ی روزمره‌ای که اصلا به چشم نمی‌آید، کلی روابط پیچیده‌ وجود دارد که ناشی از ادغام نظام‌های متفاوت است. در حقیقت مخاطره و اعتماد درهمبافته‌اند و اعتماد معمولاً در خدمت تقلیل یا تخفیف خطرهایی کار می‌کند که انواع خاصی از فعالیت بشری با آنها روبروی‌اند. بنابراین فارغ از برخی مسائل من بر این باور هستم که میتوان به حضور یکی دو روانشناس و تست های گرفته شده و .... آن اعتماد کرد اما اینکه تضمینی هست قطعا خیر و در این باب بهتر است اگر خود گروه نمایش برایش اهمیتی دارد پاسخ دهد و از کلی گویی و عدم قطعیت ها و پرسش های ما کم کند.
در نهایت امر همه این موارد تضمین و اعتماد و .... به گمانم ما را به سمت اخلاق و حتی اخلاق حرفه ای پیش میبرد و شاید هم بحث های کلاسیک تری مانند فضیلت! که فضیلت باید بر تکلیف استوار باشد یا سعادت؟ و شاید هیچکدام و یا حتی فضیلت یک ترکیبی است از .... خب دیگه زیاده روی شد و مبحث دیگری شکل میگیره :)
به هرتقدیر اردشیر عزیز ممنون از شما بحث خوبی بود. به امید مباحث جدید.
۵ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید