در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | رضا یوسف دوست درباره نمایش ۱۶۸ دلار: . اجرایی برای نیم بار دیدن اگر کسی بهم بگه برم این اجرارو ببینم یا ن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:02:40
.
اجرایی برای نیم بار دیدن
اگر کسی بهم بگه برم این اجرارو ببینم یا نه میگم آره و نه واسه همین میگم بهش اجرایی برای نیمبار دیدن.

ایده ای که تمام مدت اجرا داشتم بهش فکر میکردم تکثیر بود، تکثیر بازی حامد رسولی در بدن ها و هوشمندی این بود که این یه کپی برابر اصل نبود. بلکه هر کس بدن خودش رو به بازی انداخته بود مخصوصا تو صحنه هایی که همه باید یه کارو بکنن این بسیار واضحتره( همه تقریبا یه کارو میکنن نه دقیقا).  اگر اجراهایی از آقای رسولی دیده باشید تکه هایی از حرکات بدن ایشون رو توی گوشه گوشه ی این کار میتونید تشخیص بدید، یه یادآوری دیگه هم برای من داشت، کار ضد استفاده از زبان به عنوان وسیله ی انتقال معنا بود،ازین جهت خصوصا میتونم بگم یاد اجرای چاپلین در روشنایی های شهر افتادم که هدف اونجا هم انتقال داستانی با یک بازی بود هر چند که صدا و حرف حضور داشتن، اینجا هم صدا و حرف حضور داره ولی زبان(انتقال دهنده ی معنی با صدا) غایبه وگرنه بدن ها تبدیل شدن به زبان هایی برای گفتن چیزهای ... دیدن ادامه ›› خودشون.
سلیقه ی شخصی من نیست این حجم از غلبه ی یکی بر دیگری و کاری هم نیست که فکر کنم مخاطبین زیادی دوستش داشته باشن.
اجرایی به شدت  قائده مند بود و خوب اجرا شده بود و اشتباهات بازیگرا به شدت کم بود.جز این حداقل بودن همه چیز(طراحی نور و صحنه ای عملا وجود نداشت) به خدمت بازی و بیشتر دیده شدن بدن ها بود.
این اجرا در تبیین جهان خودش موفق بود، ولی آیا در انتقال مفاهیم جهان خودش هم موفق بوده یا نه، نظر من اینه که خیر، محتوا فدای فرم شده بود ولی توی فرم هنرمند کارشو خوب انجام داده بود، حالا اینکه ما سواد خواندن این فرم رو نداریم یا خوانایی فرم کم بود هم مساله ی دیگه ایه!
آیا اجرا به همه ی سوال های خودش پاسخ میده؟ جوابم اینه: من نفهمیدم حقیقتا و مشکل اصلیم این بود. جاهایی خود اجرا مارو از فهمیدن به قصد دور میکنه!
و چیزی هم بود در واکنش مردم که از همه بیشتر متعجبم میکرد: بسیاری از جاهای اجرا مردم میخندیدن ولی من این خنده رو نمیفهمیدم، به نظرم به جز بخش اول و آخر بقیه ی جدی تر بود ولی مردم همچنان میخندیدن و من نمیفهمیدم چرا.
موراکامی توی ماشین مرا بران از یه کارگردان تئاتری رو نشون میده که توی اجراها از چندین زبان استفاده میکنه ولی اونجا ترجمه به زبان قابل فهم تماشاچی ها نوشته میشد. اینجا نصف این مسیر جلو رفته بود ولی به قصد و برای نفهمیدن مخاطب اتفاقا از زبان استفاده شده بود که در عین اینکه آشنایی زدایی داشت ولی این حجم از ضد زبان یه جا به بعد اذیت کنده و خسته کننده میشد.
و اجرایی هم هست که بعد اجرا بازم بهش فکر میکنید.
به نظرم بدن ها از حامد رسولی بسیار فاصله داشتند من متوجه نشدم این موضوع رو
داریوش کاملی
به نظرم بدن ها از حامد رسولی بسیار فاصله داشتند من متوجه نشدم این موضوع رو
تکه هایی از بدن حامد رسولی توی اجرا بود! نه اینکه عین خود بدن حامد رسولی!
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید