ذهن جستجو گره
مدام میپرسه، من کیم، چیم از کجا اومدم، به کجا قراره برم
برم؟
پس چراا نمیرم؟
چون نمیتونی از حقیقتی که در خودت پنهان کردی فرار کنی، نمیتونی خودت رو گول بزنی
حتی اگه بخوای گریزی از مواجه با خودت و پذیرش اشتباهاتت نداری بعد از رودر رو شدن و پذیرش که تازه اونوقت به شناخت و فراموشی واقعی دست پیدا میکنی.
ذهن ر با فراموشی نمیشه گول زد
مشکلات از ناخودآگاه سربرمیدارن و فریاااد میزنن ما رو ببین، بیرون بیار، زندگیمون کن بعد رها شووو(تکرار جمله
... دیدن ادامه ››
بالا به یک شکل دیگه)
حالا بعضیها با این مشکل روبرو میشن و حل میکنن بعضیها نه، ناخودآگاهشون اینقدر قویتره که باز یه سرپوش رو تمام این مشکلات میزاره تا کی که دوباره ما بخواییم جستجو رو آغاز کنیم.
و پیشنهاد آخر برای اینکه شما هم فراموش کنید و تو این لوپ باقی بمونین جالبه. فراموشی بهتر از درد کشیدن، اشتباهت رو فراموش کن. سرکوب کن تو زندان باقی بمون، چون تو در نهایت تو یه نمایشی که خودت با خودت رله انداختی گیر کردی
حالا من تماشاچی شاید نقشم همون شاهد
یعنی من شاهد درد کشیدن ایگوی خودمم برای رهایی از بند که در نهایت با شکست مواجه میشه.
من این نمایش رو دوست داشتم جالب بود،