نمایشی روان و ساده
انتخاب بازیگر عالی
نمایش خوبی بود، تر و تمیز و ساده، با حس خوبی سالن رو ترک کردم. و دیگرانی رو هم که دیدم همین احساس رو داشتن.
یکسری نقد بهش وارده که دوستان تو دوتا پست قبلی چیزاهایی در موردش نوشتن و من از نوشتن اونها صرف نظر میکنم.
ممنونم از کارگردان
طراحی صحنه با توجه به کارکتر من خوب بود
آشفتگی صحنه برام جااالب بود چون همیشه قبل از تغییر احساس آشفتگی و بهم ریختگی به وجود میاااد، هاهاهااا باحال بود.
کاراکتر من هم آشفتگیها رو خیلی خوب نشون میداد.
کاراکتر من من هم خووب بود
موزیک خوب
و البته باز بازیگران که کارشون رو به نحو احسنت انجام دادن

مرسی که برای شعور مخاطبتون ارزش قائل بودید و کاری در خور توجه ارائه دادید
عالی بودید
ممنونم

سلام و خسته نباشیدد عرض میکنم خدمت کل گروه.
از نظر بنده کار دارای این نقاط قوت بود، متن خوب، بازی آغا محمد خان و اسب، خوب. لباس خوب االبته غیر از لباس روباه، گریم بد نبود
مسائلی که به چشمم اومد و نپسندیدم
موزیک متن خوب نبود، و چرا صداش اینقدر بلند بود مخصوصا وقتی کار شروع شد تا ورود آغا محمد خان صداش بالای صدای بازیگران بود. )البته ممکنه امشب از دستتون در رفته باشه) ولی موسیقی واقعا بیربط بود و تاثیر منفی روی کار میذاشت.
نورپردازی
صحنه
بازی بازیگرااان، البته که من حق میدم متن سختی بود، ولی سختی متن و صرفا خوب دیالوگ گفتن به معنی بازی خوب نیست. اونهمه شور و حال و صلابت و احساسی که در متن وجود داشت در بازی بازیگران مشهود نبود. انگار همه چیز در سطح باقی مونده بود و به عمق نمیرفت. و گاهی دیالوگها خوب ادا نمیشد، متن خوب ... دیدن ادامه ›› حفظ شده بود ولی معنی آنچه که گفته میشد رو انگار بازیگر درک نمیکرد.
واقعا حیف بود. اگه موسیقی خوب بود و بازیها در راستای متن عمیق میشد، کار حیرت انگیزی رو میتونستیم شاهد باشیم.

باز هم خسته نباشید و امیدوارم اونچه که نوشته شده باعث نشه ناراحت شید،چون کار اونقدر پتانسیل داشت که مدام میتونین بهتر و بهترش کنین.
خاصیت و هیجان تاتر به همین پویایی و تغییر مداومشه.
موفق باشید.

بازیهاا عالی
کارگردااانی خووب
متن خووب
دکور خوووب
موسیقی خوب
هیجان، تعلیق، خنده، گریه، پایااان حیرت انگیز
نمایش تموم که میشه انگار نمیخوای بری خونه، انگار باید پیااده روی کنی ، باید تنهاباشی، انگار هم باید تنها بااشی هم از اون موقعیتهاست که دلت میخواد یکی باااشه تا یه عاالمه راجع به کار باهاش حرف بزنی و بحث کنی و نصف ... دیدن ادامه ›› شب بری خوونه.
و در نهایت تجربه من از کار اینه:
بعد از یک ساعت مه همه جا رو فرا گرفت گیج و منگ از توی سالن اومدم بیرون، بیرون از سالن یکم از منگیم کم شد، کم کم فراموش کردم کجا بودم و چی دیدم،
الان یه خاطره محوی از یه چیزی توی ذهنمه که نمیدونم چیه ولی حس و حالش خوبه، گفتم باهاتون شریک شم شاید تجربه مشترکی باشه.

از طراحی صحنه هم خوشم نیومد
برای یه کار با یه همچین مفهومی اون چه المانهایی بود آخه
میفهمم که بحث سرمایه در میونه ولی خوب میتونست باسلیقه تر و تر تمیزتر باشه.