بخش های پایانی این نمایش درخشان منو یاد کتاب صد سال تنهایی مارکز انداخت! آنجا که کل نسل سرهنگ و حتی کوچکترین عضو خانواده اش از بین رفتند!
ایپسن جامعه خودش و برخی دغدغه های جامعه بشری را حسب تجربه های زندگی شخصی اش خوب میشناخت ! شاید، به همین خاطر است که نمایشنامه هایش پس از گذر این همه سال بوی کهنگی نمیگیرند!
نمایش باتوجه به نمایشنامه قدرتمندش، پیام های اخلاقی آشکار و پنهانش و کارگردانی و بازی های هنرمندانه اش اثر چشمگیر و دوست داشتی بود و هنرمندان نمایش خوش درخشیدند! استفاده از نمایش سایه ها برای روایت بخشهایی از داستان اقدام جالبی بود! که به کوتاه تر شدن مدت نمایش، جذابیت های بصری و همراه کردن بیشتر مخاطب کمک میکرد !
تنها ایراد سخت افزاری که نمایش داشت صدای بلند و آزار دهنده ای بود که هنگام نمایش سایه ها از سیستم صوتی سالن پخش میشد! بلندی صدا طوری بود که مجبور شدم با دو انگشت گوشهای خودم را بگیرم!
خدا قوت میگم به کلیه عوامل این نمایش به خاطر به صحنه آوردن این اثر ارزنده! و به مخاطب ارجمند پیشنهاد میکنم برای ارتباط گرفتن هرچه بیشتر
... دیدن ادامه ››
با این اثر قبل از تماشای این نمایش خلاصه نمایشنامه را از چت جی بی تی یا دیپ سیک بخوانید که دو یا سه پاراگراف بیشتر نیست و موجب میشود خیلی بیشتر با نمایش ارتباط بگیرید!