دوستش داشتم. دست روی موضعی گذاشته بود تا بتونه ترحم مخاطب رو بخره و از بیننده سواستفاده کنه ولی در عین حال سعی در برقراری توازنی هر چند اندک برای خوب کردن حال مخاطب هم میکرد که بعضی جاها موفق و بعضی جاها ناموفق بود مخصوصا اوایل تا اواسط فیلم. بازی ها یکدست و روان و به نظرم این راکورد حسی بازیگران تا اواخر هم بالانس بود. چیزی که بر می آمد این نکته بود که کارگردان سعی کرده از ادا در آوردن خودداری کنه که به نظر کمی تا قسمتی موفق شده و کمی تا قسمتی ناموفق. فیلمنامه بعضی جاهای غیرمنطقی طی میشد اما در کل چفت و بست خوبی داشت.
نمره من ۴ از ۵