در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | تاترینا درباره نمایش امشب به صرف بورش و خون: امشب افتخار این را داشتم که شاهد این نمایش باشکوه باشم. تمام نقدهایی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:40:15
امشب افتخار این را داشتم که شاهد این نمایش باشکوه باشم.
تمام نقدهایی را که دوستان در این مدت درباره‌ی این اثر فاخر نوشته بودند، با دقت خواندم. هر یک از این نقدها از زاویه‌ای خاص به تحلیل اثر پرداخته و جنبه‌های متفاوتی از آن را واکاوی کرده بودند، اما آنچه در میان تمامی آن‌ها کمتر مورد توجه قرار گرفته بود، هسته‌ی اصلی و بنیان روایت این نمایش بود. ازاین‌رو، نقدی بر نقدهای همگان دارم.

جوهره‌ی این اثر بر پایه‌ی حقیقتی شکل گرفته بود که در لایه‌های زیرین روایت پنهان شده بود: شخصیت اصلی نمایش، که صابر ابر نقش او را درخشان ایفا می‌کرد، در واقع همجنس‌گرا بود. این امر موجب شده بود همسرش، در پی برآورده نشدن نیازهای عاطفی و فیزیولوژیکی خود در چارچوب ازدواج ، دچار سرخوردگی و افسردگی شدید شود.
در نهایت، او نتوانست با این واقعیت کنار بیاید و از پا درآمد. این فشار روانی به حدی بود که دست به خودکشی زد. در طول نمایش، این شخصیت نه تنها در تلاش بود تا واقعیت را به عنوان راوی پنهان نگه دارد، بلکه مخاطبان را نیز با مهارت درگیر بازی‌ای می‌کرد که به تدریج پرده از حقیقت برمی‌داشت. اما در نهایت، آنچه موجب فروپاشی این رابطه شد، نه خیانت همسر، بلکه حقیقتی بود که از همان ابتدا وجود داشت اما از دید همگان پنهان مانده بود.

بی‌نظیر بود… حیرت‌انگیز… اثری که نه‌تنها ذهن را به چالش می‌کشد، بلکه روح را به تلاطم وامی‌دارد!
این اثر بدون شک نقطه اوج صابر جان ابر بود👏👏👏👏👏
نه، چنین نیست!
این داستان عذاب تمام زنانی است که در یک جامعه مردسالار زندگی می کنند!
رنج کودک همسری به دلیل فقر است!
اندوه پیرزن خدمتکار است که حتی قادر به ساختن جمله ای برای بیان خشم خود نیست!
اگر مرد رذلی فقط نقطه نظر خود را در این داستان با ما در میان می گذارد و بعد ژست‌های زنانه را به مسخره می گیرد نشانه هم جنس گرا بودن او نیست؛ نشان از همراهی او با مردانی است که می‌خواهند قدرت فقط در دستان خودشان باشد!
سیدمهدی
جناب، در توضبح نمایش نوشته بر اساس رمان نازنین داستایوفسکی، لطفن اگه فرصت کردید اون رمان رو بخونید راهگشاست. در ثانی تمام اکتها و رفتارهای شخصیت نمایش اتفاقن دقیقن برعکس برداشت شماست، اتفاقن ...

بنده رمان نازنین را خوانده ام
این نمایش برداشت آزادی از رمان نازنین بود
همچنین در قسمت پایانی، موضوعی که درباره اش توضیح دادم با تعویض لباس صابر ابر کاملا مشهود بود.
ولی این برداشت بنده بود و ممکن است که در برداشتم اشتباه کرده باشم.
ممنون از توجه شما
۰۶ اسفند
علیرضا اقابیگی
سلام و درود بر شما دوست عزیز شما واقعا چنین چیزی برداشت کردید؟ برای تحلیل و نقد و این نمایش ابتدا باید کتاب نازنین رو خوند و کاملا با قلم داستایفسکی بزرگ اشنایی داشت. شما کتاب رو اصلا مطالعه ...
اتفاقا به درستی در نمایش مشهود است که
موضوع همین است
غرور و عشق
بهانه یک خیانت است که تازه ان هم معلوم و مشخص نیست که ایا واقعیت دارد یا خیر
فکر میکنمعلیرضای عزیز در نمایش کاملا مشخص است که خالق اثر در روایت بازیگوشی کرده و ما را به عنوان مخاطب در مسیری قرار می‌دهد تا به غرور برسیم و تقابلش با عشق
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید