در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ثریا زارعی درباره نمایش برادران کارامازوف: برادران کارامازوف داستانی فلسفی‌ است که گفت‌ و گوی دو عقلانیت سکولار (
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:51:29
برادران کارامازوف داستانی فلسفی‌ است که گفت‌ و گوی دو عقلانیت سکولار (ایوان) و عقلانیت سنتی (آلیوشا) منجر به طرح اساسی‌ترین مسائل انسانی از قبیل جبر ، اختیار ، آزادی ، ایمان ، شک ، زیبایی ، رنج ، اشتراک در گناه و ... می‌شود. فرم اجرا و بدن بازیگران به خوبی این رفت و برگشت، این استحاله را نشان می‌دهد.
در "ابله" و "جنایات و مکافات" داستایفسکی از معمای زیبایی می‌نویسد: " تفسیر زیبایی کار سختی است من هنوز آماده‌ی این کار نیستم. زیبایی معماست." پدر زوسیما نماد زیبایی و معصومیت است. حیرت‌انگیز جایی‌ست که جسد پدر زوسیما بر خلاف باور و ایمان آلیوشا متعفن می‌شود. او قدری شک عرضه می‌کند و به نوبت ما را به سوی ایمان و بی‌ایمانی می‌کشاند. تضاد جانِ کلام اوست.
اما رنج....
به حق داستایفسکی الفبای رنج است. او رای و نون و جیمِ رنج را چنان موشکافی می‌کند که از رنج به گنج پل می‌زند. البته این درک عمیق او از رنج به زندگی خصوصی و سرنوشت او گره خورده. اما واقعا چه چیزی می‌تواند رنج کودکان را توضیح دهد؟ مرا به آتش جهنم چه کار!
نمایش در بستر فرم درخشان است. بدنِ پخته و آماده‌ی بازیگران به خوبی از پسِ ظرافت و پیچیدگی داستان برآمده. اما متن حقیقتا گنگ بود. با اینکه رمان را البته چند سال پیش خوانده بودم اما همچنان گره‌گشایی از متن سخت بود. مخصوصا برای تماشاگرانی که داستان را نخوانده باشند.
در نهایت این اجرا همه ... دیدن ادامه ›› چیز را در سطح عالی داشت. نور ، طراحی ، لباس ، موسیقی و بازی... درام ، تراژدی ، طنز و...
چند نکته‌ی سلیقه‌ای. ترجیح من این بود که اجرا مطلقا ارتباطش را با مخاطب قطع می‌کرد و تغییر صحنه و بازیگران به طور کلاسیک پیش می‌رفت. نشستن بازیگران و عوامل در طول اجرا کنار صحنه اصلا سلیقه‌ی من نیست و به نظرم ضربه‌ی بدی به نمایش می‌زنه و پیوستگی ارتباط مخاطب و اجرا رو از بین می‌بره. ترجیح می‌دادم فقط یک استراحت نیم ساعته وجود می‌داشت. شروع صحنه‌ی پایانی رو اصلا دوست نداشتم در حالیکه یک ساعت پایانیِ نمایش برایم خودِ خود تئاتر بود.
قبلا تجربه‌ی ۷ ساعت و نیم تماشای تانگوی شیطان بلاتار رو داشتم ولی اجرای زنده هم کیفیت و جذابیت خاص خودش رو داشت.
احساسات عمیق همیشه بیشتر از گفتنش معنی می‌دهد و این همان حسی است بعد از خواندن رمان و اینک تماشای آن دارم. پس به سخنی از فروید بسنده می‌کنم: " برادران کارامازوف بهترین رمان همه‌ی دوران‌هاست "
خدا قوت