در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ثریا زارعی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:19:22
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مثلا ۲۰ سال بعد: " دهمین اجرا پس از لانچر ۵ " ... چه کاریه هر جا اسم پویا سعیدی هست، لانچر۵ رو هم به زور کنارش می‌ذارید!!! بابا خود نام پویا سعیدی شناسنامه‌ی اثره دیگه لازم نیست از آثارش استفاده کنید!
محمد برهمنی ۷ سال پس از " زندگی در تئاتر "
سید مساوات ۱۱ سال پس " خانه وا ده "
رها کنید
👌👍 😁
اومدم بنویسم که این لانچر۵ هم شده هجرت پیامبر( ص) از مکه به مدینه...
نوشته تان را خواندم، دیدم ایول داره...
دیگه چیزی در این فقره ننگاشتم...
۱۷ اردیبهشت
ثریا زارعی
در مورد اسفرود بی دم بخش مهمی از کامنت‌ها حول این موضوع بود که اصلا و ابدا توقع لانچر رو نداشته باشید! انگار بخش اعظمی از مخاطبان با توقع اجرایی شبیه لانچر رفته بودند و با اثری کاملا متفاوت رو ...
موافقم..
شده خسرو شکیبایی و فیلم هامون...
و حمید لولایی و خشایار زیرآسمان شهر
۱۷ اردیبهشت
کسی که لانچر۵ رو دیده،هم پویا سعیدی رو میشناسه هم کیفیت کار رو.
مهم اینه که اگه تماشاگرِ عزیزی،لانچر۵ رو ندیده باشه و بدون ذهنیت قبلی پایِ این نمایش بشینه،چه نمره ای به پویا سعیدی میده...
۳ روز پیش، شنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
" نترسید! من حالم بدتر از این نمیشه "
هر از چندگاهی این دیالوگ صابر ابر تو فیلم درباره‌ی الی تو ذهنم مرور میشه و به خودم می‌گم زهی خیال باطل، حال بد هیچ انتهایی نداره و همیشه بدترین رخ می‌ده. به قول بدبین بزرگ اعصار شوپنهاور" امروز بد است و فردا بدتر خواهد شد تا آنچه بدتر است اتفاق افتد."
اینجا می‌نویسم تا ثبت بشه که من دیگه اجرای مونولوگ نخواهم دید! حتی اگه مرحوم سمندریان از خاک بلند بشن و کارگردان نمایش باشه! اسم این کارو نباید بذارن تئاتر این همون نمایش‌نامه خوانیه با نمک اضافی! البته از نظر من. هیچ چیز این اجرا برام جذاب نبود و فقط منتظر بودم تموم بشه. بازی آقای ابر هم خیلی معمولی بود همون بازی کوتاه و درخشان آقای ابر تو درباره‌ی الی به کل این اجرا می‌ارزید. خلاصه که من رفیق‌تونم مونولوگ نبینید:(
حقیقتش مونولوگ، اجرای تک پرسوناژ یا اجرای تک بازیگر که کم‌وبیش تفاوت‌هایی هم با هم دارند؛ یکی از جذاب‌ترین و هیجان‌انگیزترین انواع تئاتر برای منه... با یک مونولوگ دوست‌نداشتنی یک‌سر تمام این مدل اجراها رو دور نریزید...
از روی حافظه: کوچه برلن، اسلحه ناموس منه، مثل شلوار جین آبی، ماتریوشکا، بک تو بلک، افسانهٔ ببر و چندین و چند اجرای درخشان دیگه گواه ادعای منند...
از روی پروفایل تیوال: فقرات بی‌ستون، زردآلو، دلاو، هنرور، آوازه‌خوان، نسبیت خاص، خونین زار، نارنجیغ، همه‌چیز می‌گذرد تو نمی‌گذری، عباس، فائزه یوسفی و ...
۰۱ اردیبهشت
هانیه مدرس
من تازه این کامنت شما رو دیدم. باورم نمیشه یکی بگه صابر ابر ضعیفه بعد به عنوان قوی، سجاد افشاریان رو معرفی کنه. حیران متعجب شوک و حتی به سکته نزدیکم ... این تذهبون؟!! البته می‌دونم باید به اختلاف ...
من نگفتم صابر ابر ضعیفه!
گفتم اگر به زعم نویسندهٔ این پست این اجرا ضعیف بوده همهٔ مونولوگ‌ها این‌چنین نیستند!
کار صابر ابر رو هفتهٔ بعد می‌بینم و ضعف و قوتش رو متوجه میشم!
در ضمن مجلس توبه‌نامه‌نویسی رو هم به خانم زارعی پیشنهاد نمی‌کنم! کار بدی نیست ولی آن‌چنان که باید و شاید هم کامل و بی‌نقص نیست!
۰۴ اردیبهشت
امیرمسعود فدائی
من نگفتم صابر ابر ضعیفه! گفتم اگر به زعم نویسندهٔ این پست این اجرا ضعیف بوده همهٔ مونولوگ‌ها این‌چنین نیستند! کار صابر ابر رو هفتهٔ بعد می‌بینم و ضعف و قوتش رو متوجه میشم! در ضمن مجلس توبه‌نامه‌نویسی ...
خیلی هم خوب. خوش بگذره
من امشب دیدم. امیدوارم شما هم به اندازه من لذت ببرید.
۰۴ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انگار توی خواب بودم و دیوید لینچ کارگردان خوابم باشه. در عین شلختگی و پراکندگی ، منسجم و منظم بود. انگار کن ابزورد و نهیلیسم پر شده باشه از معنا... کنتراست مطلق. دیدن هر پدیده و مفهومی در کنار ضدش و حتی تبدیل هر چیزی به ضد خودش همیشه برای من جذاب‌ترین بوده و این اثر جمع نقیضین بود. در آخر من رو به روی خودم قرار گرفتم! بی‌نهایت لذت بردم از دیدن این نمایش. دم پویا جان سعیدی گرم با اون قلم درخشان و ایده‌‌های خلاقش.
فقط یه چیزی مگه میشه با نیم ساعت تاخیر شروع بشه؟! من دیشب فکر می‌کردم استثنا پیش اومده ولی کامنت‌ها خلافش رو بهم ثابت کرد. اگر مشکل از عواملِ اجراست که عمیقا براشون متاسفم! اگر مشکل از سالن شهرزاده که من دو بار نمایش انسان/ اسب رو اونجا دیدم و مشکلی از این بابت نداشتم! به هر روی یه فکری به حال نام خودتون ( عوامل و سالن ) و شان مخاطبتون بکنید.
یاد احتمالات افتادم که بخاطر پنج دقیقه تاخیر اجازه‌ی ورود بهم ندادن. آخ علی شمس چقدر جای شما روی صحنه خالیه😞
یه تماشاخانه‌ای به اسم سپند بود که متوسط تاخیرهاش ۴۵ دقیقه بود…
۲۲ آذر ۱۴۰۲
محمدرضا دانش
اره یادم افتاد …البته اون وقتا پارکینگ بسختی پیدا میشد و من خودم هم کمی دیر به شهرزاد میرسیدم و تاخیر کمتر از سپند برام حس میشد که نیم ساعت قبل اجرا می‌رسیدم
😂😂😂 پس شهرزاد واقعا بد نامه🤦‍♀️
۲۳ آذر ۱۴۰۲
سلام وعرض ادب سرکارخانم زارعی . مشخصا وباتاکید اعلام میداریم تاخیرفقط به فقط به گروه محترم اجرای نمایش اسفرود بی دم مربوط است وعلیرغم تذکرات بسیارزیاد همکاران ما درپردیس شهرزاد متاسفانه همچنان وبعدازگذشت یکماه تاخیرهای گروه همچنان ادامه دارد.نمایش انسان /اسب /۵۰/۵۰ که اشاره کردید باگذشت بیش از۷۰شب اجرا وتعدادبسیاربالاتربازیگران وعوامل طی اینمدت بدون تاخیراجرداشته اند. امیدداریم هنرمندان محترم نمایش خوب ( اسفرودبی دم ) پس ازخواندن این مطلب وبرای احترام به مخاطب ازاین پس بدون تاخیر نمایش را اجراببرند....
۲۳ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همه چیز فرم است. در جدال میان فرم و محتوا چگونه بیان شدن محتواست که فرم را می‌سازد. مهم‌ترین مساله برای هنر فرم است. در این نمایش اندر نمایش اندر نمایش آنقدر فرم در خدمت محتواست که چشم‌، نیاز گوش را برای شنیدن بر طرف می‌کند.
نمایش پر از ایده‌های خلاقانه و البته زیباست. دستگاه سانسور این‌بار ناخواسته در خدمت هنر و هنرمند بوده! کارگردان هوش و نبوغش را برای دور زدن آن‌ها به کار بسته و در نهایت تبدیل به اثری کرده که هر میزانسن آن را می‌توان قاب کرد.
امیدوارم! این موجود پنجاه انسان / پنجاه اسب روزی آن یک لنگه کفش پاشنه‌ دارش را از پای در بیاورد و شیشه‌ی میان کله گرد‌ها و کله تیز‌ها را برای همیشه بشکند.
البته که " امید ، بزرگترین جنون انسان است "
ممنون از عوامل ، خدا قوت🙏
ذات هنر از مولف‌ش مستقل است. مثلا من عاشق " ارتفاع پست " ام اما از حاتمی‌کیا خوشم نمیاد. از این قبیل مثال‌ها فراوان‌اند. ولی اینجا در این نمایش خود " اثر هنری " محل مناقشه بود. احساس می‌کنم یک آشغال در بسته‌بندی خوب و شکیل عرضه شده. اجرای بازیگران به خصوص بازی جناب یگانه ، نور ، صحنه و تا حدی اپرا خوب بودند ولی متن...!
این آرمان شهر و اتوپیای دور که بوی زلف‌ش هزاران هزااار قربانی گرفته فقط در کتاب و نظریه قشنگ است. هیچ مدینه‌ی فاضله‌ای از این مکتب زاییده نشد مگر دیکتاتورهایی خون‌خوار.
در تقبیح ایدئولوژی زدگی کمونیست دوستان نوشته‌اند من هم اضافه می‌کنم:
ژاپن بعد از هیروشیما و ناکازاکی توسعه یافته و صنعتی شد و از بزرگترین صادرکنندگان به آمریکای متاخصم:)
رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی چین قبل و بعد از مائو را بررسی کنید!
بیش از ۱۸ میلیون کوبایی در آمریکا زندگی ... دیدن ادامه ›› می‌کنند!
این آشغال دوست داشتنی‌ست برای همه چیزش به غیر از محتوا.
پ.ن: دلم برای نوشتن در تیوال و اون خانمی که غلط املایی می‌گرفت تنگ شده بود! اگر منو می‌خونی امیدوارم سلامت باشی🙏
قربان لطف و صفات 😍 منم هستم فقط چون بیش از یک ساله کار مجوزدار ندیدم و خب از اینجا بلیتی هم خرید نمی‌کنم هزارسال یک‌بار سر می‌زنم. الان هم یکی از دویتان لینک نوشته‌تون رو داد. ممنون یادم بودین 😍
۱۶ مهر ۱۴۰۲
فی‌فی
اتفاقا منم هی میگفتم این بنده خدا کجاست پس اینهمه غلط :))
باید در حد تصحیح بیاد حداقل😅
۱۶ مهر ۱۴۰۲
ثریا زارعی
باید در حد تصحیح بیاد حداقل😅
:)))))))
۱۶ مهر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این نمایش تمدید نمی‌شه؟ یا سانس ویژه‌ای ؟
من دو تا بلیت برای امشب ساعت 8 دارم
خودم نمیتونم برم
اگه تمایل داشتین تماس بگیرین
09120235951
۲۸ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
لطفا اگه کسی لیست آهنگ‌ها رو می‌دونه چیه اطلاع بده🙏

راجع‌به نمایش فعلا نظری ندارم جز عرض ارادت خدمت جناب گرجی نازنین. امیدوارم تحلیل نرن تا پایان اجراها.
🙈🙈🙈 راجع‌به
۱۷ شهریور ۱۴۰۱
ملانقطی تیوال
بلههههه حتی من هم :))))))
همین که قبول داری خودش وجهه مثبتی داره :))
۱۷ شهریور ۱۴۰۱
حسن اسلامی
همین که قبول داری خودش وجهه مثبتی داره :))
:))))) زنده باشین. آدم نباید گذشته‌ی خودشو فراموش کنه 🤭🤭🤭
۱۷ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خوشم که عمر گران‌مایه تباه نکردم
به جز هنر ندیدم! به جز گناه نکردم
دیدن سه‌گانه‌ی محمدبرهمنی عزیز افتخاری‌ست که در این عصرِ بی شکوهِ پُر شِکوِه نصیبم شد.
بخش ابتدایی نمایش کلاژی‌ حساب شده از کل اجراست. متری (هفت قانونی) که معیار سنجش و دقت است و قرار است راهنمای کارگردان باشند در نهایت دست و پاگیرش می‌کند و اهرمِ قدرت و سرمایه ، مایه‌ی سرخوردگی‌ش می‌شود. من رو یاد دیالوگ knowledge is power , power is power پیتر بیلیش و سرسی لنستر می‌ندازه.
ادغام کانسپت انتقام با ایده‌ی اولیه خیلی مورد پسند من نبود. کاش کارگردان فقط به اعمال قدرتِ سرمایه اکتفا می‌کرد.
بازیِ آقای گرجی نازنین به اندازه‌ای مسحور کننده هست که صرف نام ایشان در هر اثری کافی‌ست تا به تماشای چندباره‌اش بنشینی.
در نهایت لازمه بگم که دستانمان از هر شکوه معاصری خالیست و خدا رو شکر که چشمانمان روشن به نورِ ... دیدن ادامه ›› هنرِ شماست...
موفق باشید.
اما تیوال جان!!!!!!
تیوال یه جوری شده که وقتی می‌خوام بلیت یه نمایشی رو بخرم انگار وارد سایت دیوار شدم. دیدن این حجم از کامنت خرید و فروش و البته برخی کامنت‌های.... در شأن جایگاه نظرات نیست. امیدوارم به خودتون و وجهه‌ی سایت رحم کنید و فکری به حال این نابسامانی کنید. و من الله توفیق.
وقتتون بخیر و شادی
ادغام با اجازه‌تون صحیحه
و مسحور به معنی سحر و جادو شده 🙈🙈🙈🙈
چون من محسور رو سرچ کردم به معنی پشیمون می‌شه.
۰۵ شهریور ۱۴۰۱
ثریا زارعی
خیلی ممنونم از شما دوست عزیز💖🌼 ادغام رو پیش از کامنت شما خودم متوجه شدم و اصلاح کردم اما حقیقتا باید بگم محسور رو تو جهل مرکب بودم!!! مرسی که تذکر دادی و خوشحالم که یه چیز جدید ازتون یاد گرفتم🙏😘
چقدر شما قشنگی 🥲💙🐟🌊 زنده باشینو
۰۵ شهریور ۱۴۰۱
ترکیب اعمال قدرت و ناکارآمدی زیردستان و خیانت و انتقام موجب فاجعه میشه که شد.

این وضعیت دیوار تیوال با سیاستی که در مورد امکان پذیر نبودن لغو یا تغییر تاریخ بلیط ها در پیش گرفته قابل پیش بینی بود، راهکارشم نیاز به نبوغ نداره ولی کو گوش شنوا
۱۱ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همایون شجریان را از کنسرت « هم‌نوا با بم » می‌شناسم. تماشای جوانی رعنا در صحنه، زیر سایه‌ی پدر و در جوار اساتیدی چون کیهان کلهر و حسین علیزاده رشک برانگیز بود. اگر نگویم حسادت برانگیز. چشم‌هایم را که می‌بستم تمیز نوای پدر از صدای پسر سخت می‌نمود. اگرچه این فرزندِ خلفِ آواز، ژنِ خوب است و شجره و حنجره‌ی نیک از پدر دارد، اما حقیقتا او نیک‌تر آموخت و به کار بست. آسیاب توانایی و استعدادش همه‌جور سلیقه‌ای را آرد می‌کند....
همایون جان شجریان موسیقی را در حد و سلیقه‌ی مردم پایین نمی‌آورد ، او چنان موسیقی را به شایسته‌ترین شکلش عرضه می‌کند که پسند عام را بالا می‌برد.
« به رنگ صدا » به یاد استاد محمدرضا شجریان و استاد پرویز مشکاتیان برگزار شد. به عقیده‌ی من اوج خلاقیت ایشان آلبوم « بیداد » است که سهم عظیمی در خاطرات شیرین من دارند. آنجا که استاد از کلام حافظ می‌خواند: « چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم ، که دل به دست کمان ابرویست کافر کیش » ایمان می‌آورم که اگر خداوند صدا داشت حتما و قطعا به رنگِ آلبوم « بیداد » می‌گشت.
تیوال سهم بزرگی در شکل‌گیری خاطره‌های خوبِ من داره از نمایش زندگی در تئاتر و لانچر و احتمالات و شکوفه‌های گیلاس و... گرفته تا دیشب در که در موسیقی هم به وقوع پیوست. ولی کاش کمی به انتقادات هم گوشه چشمی داشته باشند.
برای دومین بار دیدم، که احساس می‌کنم با اجرای امشب تفاوت‌هایی داشت. زمانش که کمتر شده بود . شب اول صدا ایراداتی داشت که کاملا رفع شده بود. من یه بخشی رو خیلییی دوس داشتم که نورِ پروجکشن زیاد می‌شد و صحنه خالی از بازیگر بود و تماشاگر رو حدود ۱۰ الی ۱۵ دقیقه با خودش تنها می‌ذاشت اما امشب به یک دقیقه هم نرسید. بعضی دیالوگ‌ها بنظرم حذف شده بودند! شب اول بعد از اجرا بازیگرها روی صحنه نیومدن اما امشب اومدن!
نظرم رو راجب این شاهکار قبلا نوشته بودم.
چه خوب واقعا چه خوب که محمد مساوات را داریم....
من در صحنه‌ی تماشاخانه استاد سمندریان، جنون و نبوغ کارگردانی را دیدم. سید محمد مساوات بر صحنه تمام قد و با شکوه ایستاده. همچون هستی که نیست، نیستی که هست....
اگر کریستوفر نولان با استفاده از جلوه‌های رایانه‌ای زمان را به چنگ می‌گیرد، سید مساوات با استفاده از بدنِ بازیگر زمان را به سُخره گرفت. اگر آنجلوپولوس و تارکوفسکی با قابلیت‌های دوربین و در سینما! پلان‌های طولانی ضبط می‌کنند، مساوات اما در تئاتر! این کار را انجام می‌دهد. همه و همه‌ی این‌ها در خدمت متن‌اند.
شکوفه‌های گیلاس، داستانِ رویاروییِ آدمی با خود است. همانگونه که سقراط گفت: «خودت را بشناس» با این تفاوت که خودشناسیِ سقراط در بستر عقل صورت می‌گیرد اما در شکوفه‌های گیلاس فلک و طبیعت آیینه‌ی تمام نمای انسان می‌شوند.
همیشه مواجهه آدمی با خود، رنج‌آور است. تا جایی که آدمی به سایه‌ی خودش هم حَسَد می‌ورزد چرا که سایه‌اش دوست‌داشتنی‌تر است!
ودر نهایت این «عشق» است که آدمی را به وحدت وجود می‌رساند.
اجرای بی‌نظیر حامد رسولی انگار سماع بود. می‌رقصید و به رقص وا‌ می‌داشت.
متن و موسیقی را به غایت دوست داشتم.
گاهی عدم هماهنگی در صدا وجود ... دیدن ادامه ›› داشت که برای اجراهای اول قابل چشم پوشی‌ست.
صحنه‌ای بود که نورِ پروجکشن زیاد و بازیگرها نبودند. تماشگران بودند و سکوت و .... خیلی اون صحنه رو دوست داشتم.
گفتنی‌ها بسیار است و زبان من الکن در بیانِ این همه زیبایی که در صحنه دیدم.
خسته نباشید می‌گم به عوامل. خدا قوت.

چقدر مشتاق دیدن این اجرا هستم . امیدوارم نه در حد انتظار که فراتر از انتظار باشه....
نظام آموزشی و آموزش نظامی ما هر دو ، دو روی یک سکه‌اند. یکی سر به زیر می‌خواهد و دیگری سرباز. هر دو به دنبال پیرو می‌گردند و دریغ از فضایی برای خلقِ پیشرو....
نمایش درس بی پایان نمایشِ کلاس‌های این نظام معیوب و چرخه تکرارشوندس.
فرم و اجرای بازیگران به غایت زیبا و ستودنی بود. متن کمی سردرگم بود شاید برای من....
در کل خسته نباشید می‌گم به عوامل
شب تولد یکی از دوستام به دیدن این اجرا رفتیم که متاسفانه دوستم 5 دقیقه تاخیر داشت و اجازه ورود ندادن بهش. خواستم تاکید کنم حواستون باشه به موقع برسید :) خماری که به نئشگی منجر نشد.... استفاده از زبان برای بیان موقعیت به جای خلق صحنه ای کاربردی تر رو اصلا دوست نداشتم. صدای خانم گلستان بی نهایت ضعیف بود. من که ردیف چهارم نشسته بودم خیلی اذیت شدم. شخصیت خانوم گلستان انگار چکیده ای از روایت های موازی داستان بود که مثل نخ تسبیح این روایت ها رو بهم متصل می کرد . بازی ها رو دوست داشتم . در کل خسته نباشید میگم به عوامل و مرسی از مسئولین سالن که براشون فرقی نمیکنه متاخر شب تولدشه یا چی.... :))))))
دوست عزیز مسئولین سالن بسیار حرفه ای عمل کرده اند، دستشون درد نکنه، امیدوارم تمام سالنها با همین فرمون پیش برن..هیچ دلیلی ، تاکید میکنم هیچ دلیلی نباید باعث بشه بعد از اجرا کسی وارد سالن بشه،میخواد شب تولد باشه یا هر چیز دیگه ای
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
مژگان جایز
تولدشون مبارک باشه و متاسفم که به نمایش نرسیدند. ولی مسئولین سالن درست رفتار کردند. مرسی که اینجا نوشتید چون دلخوش شدم که هنوز بعضی از سالن های نمایش رفتار حرفه ای دارند.
کاش فقط همیشه حرفه ای رفتار کنند ، چون شبی که من رفتم بعد شروع اجرا متاسفانه ورود به سالن داشتیم.
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
والا امشب که نیم‌ساعت تاخیر داشتن. خود مسئولین سالن و بازیگرهارو هم کاش می‌شد راه نداد :)
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کاش می‌شد کلمه بود و در بین کلمات احتمال بودم و به کتابخانه شهید علی شمس می‌شدم....
تسلط شمس بر تاریخ و ادبیات آنقدر رشک برانگیز است که دوست داشتم لغت‌نامه‌ی نمایش‌اش بودم و فحشی نثارش کنم که الدنگ بس است این همه فخر فروشی بس است....
علی شمس افسار تاریخ را در دستش گرفته و روایتی درهم تحویل می‌دهد و این پیچیدگی نهایتا قیامتی را قائم می‌کند که اگر پیش از این یوسف بودم، پس از این یوسف زاینده خواهم شد....
روزگارِ تباه دانایان در سلطه نادان‌ها تلخ‌ترین تراژدی‌ست و احتمالات به زیبایی این تراژدی را به تصویر کشیده. فرم و محتوا بی‌نظیر در خدمت هم هستند. این نمایش برای یک‌بار دیدن نیست و حتما دوباره به تماشایش می‌نشینم.
در آخر بگم که دوست داشتم علی شمس را پایان اجرا می‌دیدم و از او می‌پرسیدم خدا در قبالِ این نمایش چه معامله‌ای با تو کرده؟! :)))
دم همه عوامل گرم. خدا قوت
کمی روادار باشیم.... با طرفین هستم. میدان هنر را کارزار عقده نکنیم. صف کشی و تبیین خودی و بیخودی در عرصه هنر حقیقتا تاسف برانگیز است. این همه بغض و کینه و قضاوت شایسته محفل هنر نیست. اگر عمیقا خودتون رو اهل هنر می‌دونید این ابتذال رو ادامه ندین. به شخصه از دوستان و به خصوص تیوال می‌خوام که نظرات و پست‌های اخیر رو پاک کنه. نَقل این ماجرا نُقل محافل شده. زبان قندِ هنرمندانه را فدای زبان تندِ مغرضانه نکنیم. رو به روی‌ هم نباشیم . دوشا دوش هم باشیم. و من الله توفیق....
یک اجرای دوست داشتنی با بازی های خوب. شوخی های اگزجره نه تنها لوث و لوس نشد که در خدمت داستان بود. میگن کمدی که از حد بگذره تراژدی رقم می خوره. اینجا کمدی زیاد بود ولی از قالب و قاب خارج نشد و این واقعا تحسین برانگیزه. به شخصه دوست داشتم کمی درام هم بهش اضافه میشد که حقیقتا فاخر بشه. در کل دم گروه گرم که یک شب خوب رو برامون ساختند. جا داره اینجا از خودمون (تماشاچی ها) یک انتقاد بکنم. اینکه به تماشای یک اثر کمدی می نشینیم این حق رو به ما نمیده که حین اجرا تلفن جواب بدیم و صحبت کنیم یا در کمال ناباوری من دیشب دوستی رو دیدم که وسط اجرا رفت بیرون و دوباره برگشت . البته این نقد به مسئولان مجموعه هم وارده وقتی بعد از شروع اجرا اجازه ورود میدن طبیعتا عواقبی هم داره....
اینکه چیزی نیست اجرا ساعت ۷.۱۵ شروع شد ۲ نفر ۷.۳۰ دیقه اومدند داخل. ۲ نفر ساعت ۸ اومدند داخل متاسفانه... تا حالا همچین چیزی توی تاتر ندیده بودم.
۲۹ آذر ۱۴۰۰
خانم زارعی عزیز
ممنونیم از شما و خوشحالیم که کار رو دوست داشتید?
۲۹ آذر ۱۴۰۰
علیرضا
اینکه چیزی نیست اجرا ساعت ۷.۱۵ شروع شد ۲ نفر ۷.۳۰ دیقه اومدند داخل. ۲ نفر ساعت ۸ اومدند داخل متاسفانه... تا حالا همچین چیزی توی تاتر ندیده بودم.
ممنونیم آقای علیرضای عزیز
حتما بررسی میکنیم و سعی میکنیم مورد مشابه اینچنینی دیگه پیش نیاد?
۲۹ آذر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به قول یه بابایی چه خبرتونه چه خبرتوووونه :)
امشب به تماشای این اجرا نشستم و حقیقتا بسیار لذت بردم. همه چیز در بالاترین حد خود. ایده ، متن ، بازی ، فرم ، کارگردانی ، نور و....
یکی از آزاردهنده ترین احساسات در فرهنگ ما که از کودکی چه در بطن خانواده چه در نهادهای آموزشی در وجود ما به وجود آوردند ، احساسِ گناه است. از همان ابتدا محکوم به خوب بودن هستیم. گویی قدیس یا فرشته‌ایم نه انسان. ما نه کامل که برای تکامل به وجود آمدیم. بله به وجود آمدیم ، ساخته نشدیم ؛) کلمات خیلی مهم‌اند.
از همون ابتدای ورودم به سالن دکور به شدت به دلم نشست. تقریبا از همه فضای صحنه به خوبی استفاده شده بود. بازی دختر معلول عااالی بود . یه جاهایی عدم هماهنگی صدا و اجرا تو ذوق میزد. استعاره ها قابل فهم و به جا بود. در کل اجرای خوبی بود. خسته نباشید میگم به کل گروه. لطفا دیالوگ‌های ماندگار بذارید. مخصوصا خواب دختر معلول و قسمت پرنده های بزرگ و کوچک
الهه هدایتی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید