من با قصد قبلی به تماشای این نمایش نیومدم، در حقیقت قصد تماشای نمایش دیگری داشتم که چون بلیط تمام شد بدون شناخت قبلی این نمایش رو برای عصر جمعه انتخاب کردم، اما اتفاق جالب اینجا بود.......
از روز گذشته شروع کرده بودم به خواندن کتاب "گزارش گمان شکن" علی شمس، و انگار دست طبیعت بود که در ادامه اون کتاب جذاب که در کمتر از ۲۴ ساعت کامل خواندمش و لذت بردم به سمت تماشای این نمایش در همان فضا رهنمون شدم.....
امان از دست طبیعت.....
تو کتابِ "کتابخانه نیمه شب" اثر مت هیگ یه جایی میگه:طبق یکی از اصول ترمودینامیک و شاید تمام هستی، همه جهان میل به بی نظمی دارد. و شاید پیرو همین اصل ما قِل خوردیم و افتادیم تو این نمایش تا از این نمایش هم مثل اون کتاب لذت ببریم.
این نمایش هم مثل همون کتاب تو یه فضای سوررئالِ جفنگِ جذاب بود.
من شخصا این فضای فانتزی رو خیلی دوست دارم، بوکوفسکی پرندهی آبیِ ادبیات تو کتاب "سوختن در آب، غرق شدن در آتش" مینویسه : فرق هنر با زندگی این است که هنر قابل تحملتر است!
باید یه وقت هایی رها شیم از جدیت و پرنده تخیل رو آزاد کنیم تا بتونیم زیر این هجمه از فشارها زنده بمونیم.دورهای
... دیدن ادامه ››
که دالی با بونیوئل جفت شده بود یه جایی نوشت اگر بیستوچهار ساعت بیدار باشم بیستودو ساعتش رو در جهان تخیل و رویا میگذرونم....
لذت بردم از قلم نویسنده و دوست داشتم دنیای ذهنی قشنگش رو، فکر میکنم جدی نگرفتنِ اونچه اکثریت [در معنای کلان] جدی میگیرن، خودش جدیترین کاریِ که یکنفر میتونه انجام بده و دمت گرم آقای سعیدی....
موسیقی خوب بود هر چند یه جاهایی فالشی داشت، برخی بازی ها خیلی ضعیف بودن ولی بازی نقش کارگردان مستند و خصوصا خانم بازجو فوق العاده بود
در کل دم همتون گرم