در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال آناهیتا هویدا | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:14:07
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من به احترام آتیلا پسیانی عزیز و جاودانه به تماشای این اثر نشستم. بلیتم مصادف شده بود با شب تولدشون.
تنها باری که انقدر از دیدن یک اثر شگفت‌زده شده بودم کالیگولای غنی‌زاده بود.
امشبم انقدر مبهوتم از همه‌ چیز این اثر، برگشتم خونه و برای تاریخی که هنوز جا داشت توی خرداد، بلیت تک گرفتم.
توصیف بهتر و بیشتری در توانم نیست.
.
قدردان تمام عزیزانی هستم که چنین اثری رو با چنین جزئیاتی خلق کردن.
چه قدر خوش‌حالم که این نمایش دوباره اجرا شد و تونستم باز هم در فضای متفاوت و خاص‌تری تماشا کنم.
به تمام عوامل گروه تبریک می‌گم برای روی صحنه بردن چنین کار ارزشمند و سنگینی 👏🏻
همیشه بدرخشین ✨
امیدوارم باز هم این برنامه رو بذارید ، هم برای دین یهود و هم برای مسیحیت و زرتشت تا بهتر آشنا بشیم با برخی از فرهنگ و آداب و رسوم مردم این مرز و بوم.
.
با سپاس
وحید هوبخت، عبدالوحید صفری و میلاد فراهانی این را خواندند
رامین و امین مهدوی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آنا (ana_hvd)
درباره نمایش هملت i
روز شنبه افتضاح بود!
ورودى بالکن ما،جاى وایسادن هم نبود، اصن نمى دونستم کى رو صندلى من نشسته! انقدر جمعیت زیاد بود که حتا نمى تونستم اعتراض کنم! ٢ ساعت سرپا... اونم نمایشى که هم زمان صحنه و متن ترجمه شده رو با هم مى خواستى بخونى سخت بود تازه باید سیخ وایمیستادى تکون نمى خوردى،که کلى آدم که پشتت بتونن ببینن!
سمت خانوما دقیقن یه ربع در ازدحام جمعیت بودمو راه نمى دادن، فکر کردم نمایش شروع نشده... رفتیم داخل با عجله حراست گفت یه ربع ه که نمایش شروع شده! حتا نمى ذاشت برم داخل ورودى، مى گفت شلوغه! گفتم: ببخشید جاى من این جاست! گفت: اگه مى تونى برو جاتو بگیر!
اصن غیر قابل قبول ه افتضاحى که امروز تو تالاروحدت دیدم!
شلوغى صحنه ى نمایش و ترجمه اى که ادبیاتش سخت تر از فهمیدن یه نمایش انگلیسى که مثلن تو دانمارک اتفاق افتاده و به زبون آلمانى تو،ایران داره اجرا مى شه... بینشم یه هو به شکاف زمان و مکان داشتیم و باید لهجه ى انگلیسى هملت آلمانى رو متوجه مى شدیم که چى مى گه... با سبکى که نمایش داشت حتا یه لحظه هم نمى شد کف زمین نشست! قبلشم که خیلى بد اعصاب ملت رو با ین بى نظمى ها و درگیرى هاى لفظى و فیزیکى و برخورد نه چندان محترم حراست ، به هم ریختن...
آخرش من یکى رمق تشویق کردن نداشتم... به شدت آزار دهنده بود این همه بى نظمى و بى احترامى به مخاطب!
.
جدا از هرج و مرج...نمایش خیلى جالب ... دیدن ادامه ›› بود ولى دیگه حوصله ندارم توضیح بدم که از چه لحاظ و چرا مورد پسند بود،از نظر بنده
.
تأکید مجدد: ترجمه و زمانى که نمایش داده مى شد با دیالوگ ها خیلى بد بود!
چه قدر مى شه امیدوار بود که واسه تئاتر بین المللى بعدى این اتفاقا نیوفته؟
اگه میتونی منو بگیر!
۱۱ بهمن ۱۳۹۴
جالبه که مشابه این وضعیت رو روز پنجشنبه من و چند نفر از دوستان تجربه کردیم، حتی نتونستیم داخل بریم و با بلیت پشت درهای بسته موندیم ولی کسی پاسخگو نبود!
۱۱ بهمن ۱۳۹۴
جناب کامران م. واقعن باعث تأسف ه! که حتا با مکافات هم نتونین کار رو ببینین...
۱۵ بهمن ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
میرزا تقى خان فراهانى: مردم از من حمایت مى کنن!!! مردم ضعیف ان،بى سلاح ان،گرسنه ان.همین گرسنگى است که باعث مى شود گاهى چیزى باشن و گاهى نباشن. دشمن قدرتمند ه!
جامه دار: انقدر نگو مردم میرزا تقى خان! وفادارى به آن چه که اسمش وطن است و دولت،حمایت مردم؟ کدوم مردم؟ قائم مقام از تو زودتر این مردم رو شناخت. اشتباه اول تو همین ه،مردم تو و قائم مقام رو نمى خواستن! صدراعظم رو از دولت مى بینن! مردم دولت رو نمى خوان!
میرزا تقى خان: نه!
جامه دار: تو همه ى عمر نقش بر آب مى زدى میرزا تقى خان!
میرزا تقى خان: نه!
جامه دار: چه سود از گردن کشى گندم،وقتى زیر سنگ آسیاب ه؟
این مردم به اسم اهمیت مى دن. کاش اسمى نداشتى تا کسى تو رو نمى دید،هر کارى که مى خواستى مى کردى! بیا میرزا تقى خان،مى خوام اسممو بهت بدم تا دیده نشى...
کجایى میرزا تقى خان؟ بیدار شو... بیدار شو...